گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نادر نادرپور:افسوس ! ای که بار سفر بستی کی می توانم از تو خبر گیرم ؟

❈۱❈
افسوس ! ای که بار سفر بستی کی می توانم از تو خبر گیرم ؟
گفتی به من که باز نخواهی گشت اما چگونه دل ز تو برگیرم ؟
❈۲❈
دیگر مرا امید نشاطی نیست
زین لحظه ها که از تو تهی ماندند زین لحظه ها که روح مرا کشتند
❈۳❈
وانگه مرا ز خویش برون راندند
گر شعر من شراره ی آتش بود اینک به غیر دود سیاهی نیست
❈۴❈
گر زندگی گناه بزرگم بود زین پس مرا امید گناهی نیست
آری ، تو آن امید عبث بودی
❈۵❈
کاخر مرا به هیچ رها کردی بی آنکه خود به چاره ی من کوشی
گفتی که درد عشق دوا کردی
❈۶❈
چشم تو آن دریچه ی روشن بود کز آن رهی به زندگیم دادند
زلف تو آن کمند اسارت بود کز آن نوید بندگیم دادند
❈۷❈
اینک تو رفته ای و خدا داند
کز هر چه بازمانده ، گریزانم دیگر بدانچه رفته نیندیشم
❈۸❈
زیرا از آنچه رفته پشیمانم
خواهم رها کنم همه هستی را زیرا در آن مجال درنگم نیست
❈۹❈
در دل هزار درد نهان دارم زیرا دلی ز آهن و سنگم نیست

فایل صوتی دختر جام انتظار

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها