نادر نادرپور: آه ای عزیز بی خبر از من امشب ، دل گرفته ی دریا
❈۱❈
آه ای عزیز بی خبر از من
امشب ، دل گرفته ی دریا
با یادگارهای کبودش
در زیر گوش پنجره ام می تپد هنوز
❈۲❈
دریای مو سپید به سر می زند هنوز
مشت هزار ماتم از یاد رفته را
مهتاب می نویسد بر ماسه های سرد
شرح هزار شادی بر باد رفته را
❈۳❈
چشم حباب ها همه از گریه ی فراق
آماس می کند
تیغ بنفش ماه
این چشم های گریان را
❈۴❈
از جای می کند
در من ، مدام باران می بارد
زنجیرهای نازک از هم گسسته اش
از لابلای جنگل مژگانم
❈۵❈
در آسمان آینه ، پیداست
از دور ، باد سرکش دریا
خاکستر ملایم نسیان را
آسانتر از سفیدی کف ها
❈۶❈
از روی آتش دل من می پرکند
یاد ترا و عشق مرا زنده می کند
کامنت ها