گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نادر نادرپور:در گلو می شکنم از سر خشم هر نفس ، خنجر فریادی را

❈۱❈
در گلو می شکنم از سر خشم هر نفس ، خنجر فریادی را
سر خونین جدا از تن من در رگ و ریشه نهان کرده هنوز
❈۲❈
کینه ی کهنه ی جلادی را بی سر از راه سفر آمده ام
سر من در شب تاریک زمین همچنان چشم به راه سحر است
❈۳❈
جاده ،‌ خالی است ولی می شنوی ؟ آه ! با من ،‌ با من
پای سنگین کسی همسفر است ای در بسته ی گمگشته کلید
❈۴❈
گوش بر روزنه ات دوخته ام تا مگر راه به سوی تو برم
مشعل از چشم خود افروخته ام جامه دان سفر دور به دست
❈۵❈
در تب تند عطش سوخته ام ای دربسته ! جواب تو کجاست ؟
راستی ، ای دم طوفانی صبح آفتاب تو کجاست ؟
❈۶❈

فایل صوتی گیاه و سنگ نه، آتش جاده خالی است

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها