نادر نادرپور:تو آن پرنده ی رنگین آسمان بودی که از دیار غریب آمدی به لانه ی من
❈۱❈
تو آن پرنده ی رنگین آسمان بودی
که از دیار غریب آمدی به لانه ی من
چو موج باد که در پرده ی حریر افتد
طنین بال تو پیچید در ترانه ی من
❈۲❈
پرت ز نور گریزان صبح ،گلگون بود
تنت حرارت خورشید و بوی باران داشت
نسیم بال تو عطر گل ارمغانم کرد
❈۳❈
که ره چو باد به گنجینه ی بهاران داشت
چو از تو مژده ی دیدار آفتاب شنید
دلم تپید و به خود وعده ی رهایی داد
❈۴❈
چراغی از پس نیزار آسمان تابید
که آشیان مرا رنگ روشنایی داد
ترا شناختم ای مرغ بیشه های غریب
❈۵❈
ولی چه سود ، که چون پرتوی گذر کردی
چه شد که دیر درین اشیان نپاییدی
چه شد که زود ازین آسمان سفر کردی
❈۶❈
به گاه رفتنت ، ای میهمان بی غم من
خموش ماندم و منقار زیر پر بودم
چو تاج کاج ، طلایی شد از طلایه ی صبح
پناه سوی درختان دورتر بردم
❈۷❈
غم گریز تو نازم ، که همچو شعله ی پاک
مرا در آتش سوزنده ، زیستن آموخت
ملال دوریت ای پر کشیده از دل من
❈۸❈
به من طریقه ی تنها گریستن آموخت
کامنت ها