گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نادر نادرپور: ای بینوا درخت کز یاد آسمان و زمین هر دو رفته ای

❈۱❈
ای بینوا درخت کز یاد آسمان و زمین هر دو رفته ای
ایا در انتظار بهاری مگر هنوز ؟ مرغان برگ های تو ،‌ یک یک پریده اند
❈۲❈
ایا خبر ز خویش نداری مگر هنوز ؟ این عنکبوت زرد که خورشید نام اوست
دیگر میان زاویه ی برگ های تو تاری ز روزهای طلایی نمی تند
❈۳❈
دیگر نگین ماه بر انگشت شاخه هات سوسو نمی کند
چشمک نمی زند دیگر درون جامه ی سبزی که داشتی
❈۴❈
آن آشیان کوچک گنجشک های باغ چون دل نمی تپد
آن روز ، آشیانه ی آنان دل تو بود ایا بر او چه رفت که دیگر نمی تپد ؟
❈۵❈
این دل ، نشان هستی بی حاصل تو بود مرغان برگ های تو در آتش خزان
یکباره سوختند و به پای تو ریختند گنجشک های در به در از آشیان خویش
❈۶❈
همراه باد و برگ ، به صحرا گریختند اما تو ایدرخت ، تو ای بینوا درخت
چون مرده ی برهنه ی پوسیده استنخوان بر گور بی نشانه ی خویش ایستاده ای
❈۷❈
بنگر که هر چه داشتی از دست داده ای بنشین که بعد ازین
دیگر به خنده لب نگشاید شکوفه ای زیرا به روی هیچ لبی ، جای خنده نیست
❈۸❈
بنشین که بعد ازین دیگر ز لانه پر نگشاید پرنده ای
زیرا که در حباب فلزین آسمان دیگر هوا نمانده و دیگر پرنده نیست
❈۹❈
ای بینوا درخت ایا خبر ز خویش نداری هنوز هم ؟
از یاد آسمان و زمین هر دو رفته ا ی ایا در انتظار بهاری هنوز هم ؟
❈۱۰❈

فایل صوتی گیاه و سنگ نه، آتش نه شکوفه ، نه پرنده

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها