گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نادر نادرپور:چراغ شب تار من بودی ای زن دریغا که دیگر چراغی ندارم

❈۱❈
چراغ شب تار من بودی ای زن دریغا که دیگر چراغی ندارم
مرا یاد تو تندباد بلا شد که جز وحشت از او ، سراغی ندارم
❈۲❈
مرا سوختی ، سوختی با نگاهی
نگاهت چو خون شعله زد در تن من چنان آتش افروختی در نهادم
❈۳❈
که خاکستری ماند از خرمن من
ز چشم تو ام سر کشید آفتابی کزان پاک تر ، آفتابی ندیدم
❈۴❈
رخ از من بپوشید و بر او نگیرم که جز بخت خویشش حجابی ندیدم
مرا سایه ی شوم نفرینی از پی
❈۵❈
روان است چون گربه ای در غروبی نه از او توانم گذشتن به گامی
نه او را ز خود دور کردن به چوبی
❈۶❈
جهالن با تو آغاز شد ، نازنینا به هجر تو دانم که فرجام گیرد
مرا زیستن بی تو نامی ندارد مگر مرگ من ، زندگی نام گیرد
❈۷❈
عزیزا !‌ من آن استخوانی درختم
که با آخرین برگ خود شاد بودم مرا آخرین برگ هستی تو بودی
❈۸❈
دریغا که من غافل از باد بودم

فایل صوتی گیاه و سنگ نه، آتش برگ و باد

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها