گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نادر نادرپور:شفق تنوره کشید و دست وحشی باد

❈۱❈
شفق تنوره کشید و دست وحشی باد
دریچه ها را مانند سنج بر هم کوفت و من ، نگاه به سوی درخت ها کردم
❈۲❈
در استخوان های لخت سینه شان ، خورشید بزرگ و خونین می کوفت ، می تپید هنوز
و این تپیدن ، در ذزه های ریز هوا و در میان رگ سرخ سیم های مسین
❈۳❈
و در تنفس و در نبض و در شقیقه ی من طنین طبل سیاهان داشت
دیدم میان خورشید این قلب آتشین و بزرگ درخت ها
❈۴❈
و قلب کوچک و گرم من ارتباطی هست دیدم میان نبض من و ذره های ریز هوا
و سیم ها که ریل صداها و نورها هستند
❈۵❈
و تیک تک ساعت دیواری پیوند ناشناخته ای هست
دیدم از آفتاب ، جدا نیستم از آب و از درخت و زمین هم
❈۶❈
از پشت پنجره ، مردی گذشت پاهای او
با قلب و نبض من سفر آغاز کرده بود او ، در قلب من تنفس می کرد
❈۷❈
او ، با نبض من قدم برمی داشت اما ، دلش
همراه و همصدای دل خورشید در استخوان سینه ی لخت درخت ها
❈۸❈
می کوفت ، می تپید غروب ، سایه دواند
نگاهم از صف دور درخت ها برگشت و سوی آینه آمد
❈۹❈
صدای قلب من آیینه را ز هم ترکاند

فایل صوتی گیاه و سنگ نه، آتش از من تا خورشید

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها