گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نادر نادرپور:طفلی که گاهگاه ایینه در مقابل خورشید می گرفت

❈۱❈
طفلی که گاهگاه ایینه در مقابل خورشید می گرفت
تا دیدگان پیر و جوان را از بازتاب نور بیازارد
❈۲❈
کنون که آفتابش رو می نهد به بام ایا چگونه نور جوانی را
در چشم پیر خویش ، فرود آرد ؟ این طفل سالخورده
❈۳❈
طرفی ازین خیال نخواهد بست زیرا که آفتاب کهنسالی
دیگر نه آن فروغ سحرگاه است کز خاوران در آینه ها می تافت
❈۴❈
او ، هرگز انعکاس زلالش را در دیدگان خویش نخواهد یافت
امروز ، بر کرانه ی اقلیم باختر در کلبه ای که بر سر موج ایستاده است
❈۵❈
او ، از سپیده دم چه تواند دید؟ جز این که آسمان
فانوس سرخ راهنمایی را از دست برج بندر میگیرد
❈۶❈
تا پیه سوز بی رمقش را بر آورد چشمی که بارها
در کوچه های خاکی آن شهر آشنا از دور ، بر حریق شفق خیره مانده بود
❈۷❈
امسال ، در سراسر این شهر ناشناس از جلوه ی غروب چه خواهد دید ؟
جز این که گاهگاه چون بر افق نظاره کند از چهار راه
❈۸❈
خورشید آتشین را ، بعد از چراغ سبز در آسمان ، نشان خطر بیند
آری ، زمانه ، شیوه ی دیگر گزیده است وین بی خبر ،‌ هنوز فضای گذشته را
❈۹❈
در قاب تنگ آینه می جوید غافل ، که جز شکستن آیینه ، چاره نیست
غافل ، که عمر گمشده را بازیافتن آسان تر از خریدن عمر دوباره نیست
❈۱۰❈

فایل صوتی خون و خاکستر کلبه ای بر سر موج

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها