گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نادر نادرپور:روزی که کودکانه ، به تصویر خویشتن در چشمه ها و آینه ها دیده دوختم

❈۱❈
روزی که کودکانه ، به تصویر خویشتن در چشمه ها و آینه ها دیده دوختم
پنداشتم که آینه ، همتای چشمه است وین هر دو در نگاه نخستین برادرند
❈۲❈
پنداشتم که هر که در آیینه بنگرد در چشمه نیز ، چهره ی او جلوه می کند
وان چهره های تیره و روشن ، برابرند پنداشتم که چشمه اگر خفته در چمن
❈۳❈
ایینه ای است عاشق دیدار آفتاب وینک ،‌ بر آن سر است که از اوج آسمان
خورشید را برهنه فرود آورد در آب پنداشتم که در شب تار اتاق من
❈۴❈
آیینه ، چشمه ای است که آرام و بی خروش می ریزد از بلندی دیوار بر زمین
وندر زلال جاری او ،‌ اشتیاق من کم کم رسوب می کند و می رود به خواب
❈۵❈
آری ، هزار بار تصویر من در آینه و چشمه ،‌ غرق شد
یا خود در آن دو چشم درخشان ، رسوب کرد تا ناگهان ، جوانی ناپایدار من
❈۶❈
چون آفتاب ، در شب غربت ، غروب کرد بعد از غروب او
وقتی که ماه از دل مرداب آسمان سر می کشد برون
❈۷❈
من با رسوب خاطره ، آغشته ام هنوز من ، چشمه سار آینه را با عصای وهم
آشفته می کنم که مگر از رسوب او تصویر کودکانه ی خود را برآورم
❈۸❈
زیرا که من ،‌ حریص تر از سالیان پیش در جستجوی صورت گمگشته ام هنوز
اما در آینه کنون ، به جای چهره ی آن طفل خردسال
❈۹❈
سیمای سالخورده ی مردی سپید موست کز مرگ می هراسد و با خویش ،‌ دشمن است
ایینه ، چشمه نیست ایینه قاب عکس کهنسالی من است
❈۱۰❈

فایل صوتی خون و خاکستر قاب عکس

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها