نادر نادرپور:نوبهاران کو ، که با خود بوی باران آورد خرم آن باران که بوی نوبهاران آورد
❈۱❈
نوبهاران کو ، که با خود بوی باران آورد
خرم آن باران که بوی نوبهاران آورد
نونهالان چمن از تشنگی خشکیده اند
زانکه ابری نیست تا یک جرعه باران آورد
❈۲❈
نم نم باران اگر خوش بود بر میخوارگان
یادش کنون اشک در چشم خماران آورد
با نسیم نغمه خوان برگی نمی اید به رقص
باد این سامان ، سکون در شاخساران آورد
❈۳❈
باید اندر قصه ها دید این کرامت را که باد
در سکوت شب ، سرود آبشاران آورد
در همه آفاق عالم ، اختری بیدار نیست
ماه کو ، تا نامی از شب زنده داران آورد
❈۴❈
شب چنان سنگین فرود آمد که یک تن جان نبرد
تا خبر از کشتگان زی سوگواران آورد
چشمه پنهان گشت و ما در تیرگی حیران شدیم
خضر باید ، تا نشان از رستگاران آورد
❈۵❈
باغ را تا شمع سرخ لاله ها روشن شود
مشعلی باید که برق از کوهساران آورد
خانه خالی شد و لیکن منزل جانان نشد
حافظی کو ، تا اسف بر حال یاران آورد
❈۶❈
خانه ویران است و پرسد خواجه حال صور
نقش ایوان پاسخ از صورت نگاران آورد
لفظ ، در بند است و بیم معنی از دیدار او
شاعران را در شمار شرمساران آورد
❈۷❈
کاشکی خورشید بیداری برآرد سر ز خواب
در شب مستان ، سلام از هوشیاران آورد
کاش برقی برجهد از نعل اسبی بی سوار
ورنه اسبی نیست تا بانگ سواران آورد
❈۸❈
گرنه طوفان بلا برخیزد از آفاق دور
ابر رحمت کی گذر بر کشتزاران آورد
کامنت ها