نادر نادرپور:آه ای میانه بالا ، آه ای گشاده موی ای نازنین آینه در چشم
❈۱❈
آه ای میانه بالا ، آه ای گشاده موی
ای نازنین آینه در چشم
ای سبزی تمام جهان در نگاه تو
ای آفتاب سرزده از بام باختر
❈۲❈
ای مشرق جوانی من جایگاه تو
در سرزمین ظلمت ، ایا چگونه ای ؟
آه ای سپید بازو ، آه ای برهنه تن
ای بر سحرگهان تنت دست مهر من
❈۳❈
کنون در آن دیار ، خدا را چگونه ای ؟
خرم ، شبان دور که در پرتو چراغ
من می نوشم آنچه تو می خواندی
من می شنیدم آنچه تو می گفتی
❈۴❈
تا شاید از کلام تو یابم نمونه ای
فواره ی ظریف حیاطت گشوده بود
نجوای نقره فامش می ریخت در سکوت
تنها طنین بال مگس اوج می گرفت
❈۵❈
چون باد پنجه می زد بر تار عنکبوت
تا می دمید روشنی نیلگونه ای
کاغذ به روی کاغذ ، روز از قفای روز
در دفتر سپید تو پوسید و زرد شد
❈۶❈
چندین بهار آمد و چندین خزان گذشت
تا هر سخن پرنده ی آفاقگرد شد
ای بانوی کلام
وقتی که دست من به هواخواهی دو لفظ
❈۷❈
سرگشته در میان دو معنی بود
او را به لطف بوسه ی خود می نواختی
ای خامش سخنگو ، ای شوخ شرمگین
ای دوست ، ای معلم ، ای ترجمان بخت
❈۸❈
ای سرخی خجالت بر گونه ی افق
هنگام عشق بازی خورشید با درخت
در آن غروبگاه بهاری
وقتی که آفتاب تن تو
❈۹❈
از شامگاه بستر من می کشید رخت
دیدم که همچو قلب زمین می گداختی
ای از نژاد آهو ای از تبار ماه
آن لحظه های گمشده ی دور یاد باد
❈۱۰❈
آه ای چراغ سرخ شقایق به دست تو
پیوستنت به قافله ی نور یاد باد
گویند : آسمان همه جا آبی است
اما نگاه تو
❈۱۱❈
آن سبزی تمام بهاران چگونه است ؟
ایا هنوز در همه عالم نمونه است ؟
امروز شامگاه که بارانی از درون
تصویر دلفریب ترا می شست
❈۱۲❈
از پرده ی تصور تاریکم
می دیدم ای کسی که ز من دوری
من با تو همچو آینه ، نزدیکم
کامنت ها