نادر نادرپور:تو از دیده رفتی و ، از دل نرفتی وفای تو نارم ، خداوندگارا
❈۱❈
تو از دیده رفتی و ، از دل نرفتی
وفای تو نارم ، خداوندگارا
چه غم گر غروری پلنگانه داری ؟
سرت از چنین باده خوش باد ، یارا
❈۲❈
چو دیدی که من خانه در ماه دارم
پلنگ غرورت خروشید در تو
برافراشت قامت که بر ماه تازد
❈۳❈
درافتاد و خشم تو جوشید در تو
من آن شب چرا دل به شیطان سردم ؟
چرا کار روشن ضمیران نکردم ؟
❈۴❈
چو دیدم که بالاتر از خود نخواهی
چرا خانه ی ماه ، ویران نکردم ؟
من آن شب چه نامهربان با تو بودم
❈۵❈
پشیمانی ام را نمی دانی امشب
تو ای رفته از چشم و ای مانده در دل
بر آفاق جان جکم می رانی امشب
من امشب چه مستانه می نالم از تو
❈۶❈
تو در من ، چه جانانه می خوانی امشب
کامنت ها