گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نادر نادرپور:آزرده از آنم که مرا زندگی آموخت آزرده تر از آنکه مرا توش و توان داد

❈۱❈
آزرده از آنم که مرا زندگی آموخت آزرده تر از آنکه مرا توش و توان داد
سوداگر پیری که فروشنده ی هستی است کالای بدش را به من ، افسوس ، گران داد
❈۲❈
گفتم که زبان درکشم و دیده ببندم
دیدم که دریغا !‌ نه مرا تاب درنگ است وه کز پی آن سوز نهان در رگ و خونم
❈۳❈
خشمی است که دیوانه تر از خشم پلنگ است
خشمی است که در خنده ی من ، در سخن من چون آتش سوزنده ی خورشید هویداست
❈۴❈
خشمی است که چون کیسه ی زهر از بن هر موی می جوشد و می ریزد و سرچشمه اش آنجاست
من بندی این طبع برآشفته ی خویشم
❈۵❈
طبیعی که در او زندگی از مرگ جدا نیست هم درغم مرگ است و هم آسوده دل از مرگ
هم رسته ز خویش است و هم از خویش رها نیست
❈۶❈
با من چه نشینی که من از خود به هراسم با من چه ستیزی که من از خود به فغانم
یک روز گرم نرمتر از موم گرفتی امروز نه آنم ، نه همانم ، نه چنانم
❈۷❈
یک روز اگر چنگ دلم ناله ی خوش داشت
امروز به ناخن مخراشش که خموش است یک روز اگر نغمه گر شادی من بود
❈۸❈
امروز پر از لرزه ی خشم است و خروش است
گر زانکه درین خاک بمانم همه ی عمر یا رخت اقامت ببرم از وطن خویش
❈۹❈
تقدیر من اینست که آرام نگیرم جز در بن تابوت خود و در کفن خویش

فایل صوتی شعر انگور تقدیر

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها