نادر نادرپور:زمین به ناخن باران ها تن پر آبله می خارید
❈۱❈
زمین به ناخن باران ها
تن پر آبله می خارید
به آسمان نظر افکندم
هنوز یکسره می بارید
❈۲❈
شب از سپیده نهان می داشت
تلاش لحظه ی آخر را
ز پشت شاخه ی مو دیدم
کبوتران مسافر را
❈۳❈
هنوز از نم پرهاشان
حریر نرم هوا تر بود
هزار قطره به خاک افتاد
هزار چشم کبوتر بود
❈۴❈
نسیم ظهر خزان ، آرام
چو بال مرغ صدا می کرد
هوا ، سرود کلاغان را
به بام شهر ، رها می کرد
❈۵❈
به زیر ابر مسین ، خورشید
سر از ملال ، به بالین داشت
ز نور مفرغی اش ، آفاق
لعاب ظرف سفالین داشت
❈۶❈
چو قارچ های سفید از جوی
حباب ها همه پیدا شد
چو قارچ های س یه در کوی
هزار چتر سیه وا شد
❈۷❈
غروب ، گرد بلا پاشید
به شاخه ها تب مرگ افتاد
به زیر هر قدم باران
هزار لاشه ی برگ افتاد
❈۸❈
افق در آن شب ابر آلود
به رنگ تفته ی آهن بود
ستاره ها همگی خاموش
دریچه ها همه روشن بود
❈۹❈
به کوچه ها نظر افکندم
هنوز کفش کسی جز من
به خاک ، سینه نمی مالید
نسیم کولی سرگردان
❈۱۰❈
کنار کالبد هر برگ
غریب و غمزده می نالید
کامنت ها