نادر نادرپور:دلی که قدر عزیزان آشنا دانست چگونه صحبت بیگانگان روا دانست
❈۱❈
دلی که قدر عزیزان آشنا دانست
چگونه صحبت بیگانگان روا دانست
میان این همه با چون تویی کنار آمد
چرا که جز به تو پرداختن خطا دانست
❈۲❈
به شام زلف تو پیوست صبح طالع خویش
که تار موی ترا رشته ی وفا دانست
دل از امید وصال فرشته رویان شست
که عشق روی ترا ایت خدا دانست
❈۳❈
ز جام عشق تو چون باده ی نگاه کشید
سبوی میکده را خالی از صفا دانست
طمع ز قصه ی جام جهان نما ببرید
که چشم مست ترا جام جان نما دانست
❈۴❈
بنفشه موی منا ! سر ز من متاب و مرو
که قدر مشک پرکنده را صبا دانست
هر آنکه ملک جهان را به بوسه ای نفروخت
حدیث آدم و فردوس را کجا دانست
❈۵❈
فدای نرگس شهلای نیم مست تو باد
هر آنچه عقل تهیدست ، پر بها دانست
کامنت ها