نادر نادرپور: تصویر ها در آینه ها نعره می کشند ما را از چارچوب طلایی رها کنید
❈۱❈
تصویر ها در آینه ها نعره می کشند
ما را از چارچوب طلایی رها کنید
ما در جهان خویشتن آزاد بوده ایم
دیوارهای کور کهن ناله می کنند
❈۲❈
ما را چرا به خاک اسارت نشانده اید ؟
ما خشت ها به خامی خود شاد بوده ایم
تک تک ستارگان ، همه با چشم های در
دامان باد را به تضرع گرفته اند
❈۳❈
کای باد ! ما ز روز ازل این نبوده ایم
ما اشک هایی از پی فریاد بوده ایم
غافل ، که باد نیز عنان شکیب خویش
دیریست کز نهیب غم از دست داده است
❈۴❈
گوید که ما به گوش جهان ، باد بوده ایم
من باد نیستم
اما همیشه تشنه ی فریاد بوده ام
دیوار نیستم
❈۵❈
اما اسیر پنجهی بیداد بوده ام
نقشی درون آینه ی سرد نیستم
زیرا هر آنچه هستم بی درد نیستم
اینان به ناله ، آتش درد نهفته را
❈۶❈
خاموش می کنند و فراموش می کنند
اما من آن ستاره ی دورم که آبها
خونابه های چشم مرا نوش می کنند
کامنت ها