نادر نادرپور:چندان فرو بارید برف جامد ایام کز حجم سردش : موی من رنگ زمستان یافت
❈۱❈
چندان فرو بارید برف جامد ایام
کز حجم سردش : موی من رنگ زمستان یافت
کنون نمی دانم که باران کدامین روز
این رنگ برفین را تواند شست
❈۲❈
شب ، دیدگانم را چنان از تیرگی انباشت
کاین چشمه های روشن از بنیاد خشکیدند
کنون نمی دانم که چون خورشید برخیزد
تصویر او را در کدامین چشمه باید جست
❈۳❈
بار گران روزها چندان به دوشم ماند
کز بردباری قامتم خم شد
اگنون کسی در گوش من ، خصمانه می گوید
این پشته پنهان که بر دوس گمان داری
❈۴❈
بار گناه تست
من خوب می دانم که در اوج کهنسالی
چشمان تاریک مرا از صبح آیینه
دیگر امید روشنایی نیست
❈۵❈
اما هنوز ای بخت
ایا ، میان خرمن موی سپید من
تار سیاهی در شب پیری تواند رست ؟
کامنت ها