ملا احمد نراقی:و آن عبارت است از کوتاهی کردن در تحصیل نمودن قدر ضرورت از قوت، به جهت سد رمق، و سستی...
و آن عبارت است از کوتاهی کردن در تحصیل نمودن قدر ضرورت از قوت، به جهت سد رمق، و سستی از قدر لازم در شهوت نکاح، به حدی که منجر به برطرف شدن قوت، و تضییع عیال، و قطع نسل شود و شکی نیست که آن در شرع مذموم و ناپسندیده است، زیرا که تحصیل شناخت پروردگار، و سعی در عبادت آفریدگار، و کسب فضائل و دفع رذائل، موقوف به قوت بدن و صحت تن است پس کوتاهی در رساندن غذائی به بدن، که قوت را محافظت نماید، آدمی را از تحصیل سعادات محروم سازد و همچنین اهمال قوه شهوت نکاح، آدمی را از فواید بسیار محروم می گرداند، زیرا که خداوند عالم این قوه را بر بنی آدم مسلط گردانید تا نسل باقی ماند، و وجود این سلسله دائمی باشد پس کسی که آن را مهمل گذارد و ترک نکاح کند ثمره این قوه را ضایع کرده و از فواید بقای نسل محروم شده است، که یکی از آنها: موافقت اراده خداست، که بقای نوع انسان باشد و بسیار شدن بندگان، و بسیار شدن کسانی که پیغمبر آخرالزمان به واسطه آنها مباهات و افتخار می کند و تبرک جستن به دعای خیر فرزند صالح بعد از مردن و وصول به شفاعت اطفال صغیری که پیش از پدر و مادر می میرند، و غیر اینها از فواید با وجود اینکه قطع کردن رشته ای که از آدم أبوالبشر متصل شده و آن را به دیگری نسپردن، خود قصوری است ظاهر و روشن و از برای نکاح و تزویج نیز فواید بسیاری است که کسی که آن را ترک می کند، آن فواید از او فوت می شود از جمله آنها محافظت خود از شر شیطان، و شکستن سورت شهوت، و فارغ شدن از تدبیر منزل، و نگاهبانی خانه، و امر طبخ و فرش و جاروب کردن، و اسباب زندگانی را آراستن، و ظروف و جامه شستن، و امثال اینها از آنچه آدمی را از تحصیل علم و عمل باز می دارد.
و از این جهت سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «باید هر یک از شما فرا گیرد زبانی ذاکر، و دلی شاکر، و زنی پرسا، که اعانت کند او را بر امر آخرتش».
و از این جهت سید رسل صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «باید هر یک از شما فرا گیرد زبانی ذاکر، و دلی شاکر، و زنی پرسا، که اعانت کند او را بر امر آخرتش».
❈۱❈
زن خوب فرمان بر پارسا
کند مرد درویش را پادشا
برو پنج نوبت بزن بر درت
چو یاری موافق بود در برت
❈۲❈
همه روز گر غم خوری غم مدار
چو شب غمگسارت بود بر کنار
دلارام باشد زن نیکخواه
و لیکن زن بد خدایا پناه
❈۳❈
سر اندر جهان به به آوارگی
و گر نه بنه دل به بیچارگی
به زندان قاضی گرفتار به
که درخانه بینی بر ابرو گره
❈۴❈
سفرعید باشد بر آن کدخدا
که بانوی زشتش بود در سرای
در خرمی بر سرائی ببند
که بانگ زن از وی برآید بلند
و باز از جمله فواید تزویج و نکاح آن است که آدمی به سبب آن زحمت و رنج می کشد، و ریاضت بر خود قرار می دهد، در سعی کردن در حاجات اهل و عیال، و بذل جهد نمودن در تحصیل مال حلال، و اصلاح ایشان نمودن، و آداب دین را به ایشان آموختن، و تربیت اولاد کردن، و صبر بر اخلاق زنان و بدخوئی ایشان و هر یک از اینها فضیلتی است بی پایان، و ثوابی دارد بی کران.
و به این جهت سید عرب و عجم فرمود که «کسی که زحمت کشد در تحصیل نفقه عیال، مانند کسی است که در راه خدا جهاد کند» و فرمود که «هر که نماز او نیکو، و عیال او بسیار، و کم مال باشد، و غیبت مسلمین را نکند با من در بهشت خواهد بود، مثل این دو انگشت من که با یکدیگر» و فرمودند که «بعضی از گناهان هست که هیچ چیز کفاره آن نمی شود مگر زحمت در طلب معیشت» و فرمود که «هر که را سه دختر باشد و به ایشان نفقه دهد و احسان نماید تا آنها از تربیت پدر مستغنی شوند خدای تعالی بهشت را بر او واجب می کند» و شکی نیست در اینکه خمود از شهوت و ترک نکاح، باعث حرمان از همه این فواید می شود.
و به این جهت سید عرب و عجم فرمود که «کسی که زحمت کشد در تحصیل نفقه عیال، مانند کسی است که در راه خدا جهاد کند» و فرمود که «هر که نماز او نیکو، و عیال او بسیار، و کم مال باشد، و غیبت مسلمین را نکند با من در بهشت خواهد بود، مثل این دو انگشت من که با یکدیگر» و فرمودند که «بعضی از گناهان هست که هیچ چیز کفاره آن نمی شود مگر زحمت در طلب معیشت» و فرمود که «هر که را سه دختر باشد و به ایشان نفقه دهد و احسان نماید تا آنها از تربیت پدر مستغنی شوند خدای تعالی بهشت را بر او واجب می کند» و شکی نیست در اینکه خمود از شهوت و ترک نکاح، باعث حرمان از همه این فواید می شود.
و بدان که همچنان که این فواید از برای نکاح هست، از برای آن آفات و بلیات بسیار نیز هست، مانند احتیاج به مال، و صعوبت تحصیل قوت حلال، به خصوص در امثال این زمان و کوتاهی در حقوق زنان، به خصوص با تعدد ایشان و صبر بر اخلاق آنها، و تحمل بدخوئی و آزارشان، و تفرقه خاطر به جهت تحصیل آنچه به آن احتیاج می شود، و امثال آنها
و غالب آن است که بدین جهت صاحبان عیال به دنیا فرو می روند و از یاد خدا غافل می شوند، و از کاری که برای آن خلق شده اند باز می مانند پس سزاوار به حال هر کسی آن است که مجتهد نفس خود باشد، و احوال خود را ملاحظه کند و فواید و مفاسدی که مذکور شد به نظر درآورد و ببیند که درحق او کدام طرف بهتر است و به آن رفتار کند اما چه سود تا آدمی مبتلا نشده است غایله آن را برنمی خورد و بعد از آنکه گرفتار شد چاره نمی تواند کرد.
و غالب آن است که بدین جهت صاحبان عیال به دنیا فرو می روند و از یاد خدا غافل می شوند، و از کاری که برای آن خلق شده اند باز می مانند پس سزاوار به حال هر کسی آن است که مجتهد نفس خود باشد، و احوال خود را ملاحظه کند و فواید و مفاسدی که مذکور شد به نظر درآورد و ببیند که درحق او کدام طرف بهتر است و به آن رفتار کند اما چه سود تا آدمی مبتلا نشده است غایله آن را برنمی خورد و بعد از آنکه گرفتار شد چاره نمی تواند کرد.
کامنت ها