ملا احمد نراقی:بدان که ضد اصرار بر معاصی، توبه و پشیمانی است و اصل توبه به معنی بازگشت و رجوع است و...
بدان که ضد اصرار بر معاصی، توبه و پشیمانی است و اصل توبه به معنی بازگشت و رجوع است و مراد در اینجا بازگشت به خداست به خالی ساختن دل از قصد معصیت، و رجوع از دوری از درگاه إلهی به قرب و نزدیکی و حاصل آن ترک معاصی است در حال، و عزم بر ترک آنها در آینده، و تلافی تقصیرات و حقیقت توبه به سه چیز متحقق می گردد:
اول: به قوت ایمان و نور یقین، زیرا هرگاه بنده ای را ایمان به خدا و اعتقاد به پیغمبر او باشد و به فرموده ایشان اعتماد داشته باشد و بداند گناهی که از او صادر شده حجابی است میان او و آنچه خدا وعده فرموده است از سعادات دنیویه و اخرویه و مراتب عالیه.
اول: به قوت ایمان و نور یقین، زیرا هرگاه بنده ای را ایمان به خدا و اعتقاد به پیغمبر او باشد و به فرموده ایشان اعتماد داشته باشد و بداند گناهی که از او صادر شده حجابی است میان او و آنچه خدا وعده فرموده است از سعادات دنیویه و اخرویه و مراتب عالیه.
و درجات متعالیه، البته آتش پشیمانی در دل او افروخته می شود و از یاد معاصی گذشته متألم می گردد و اگر ایمان او سست و اعتقاد او نادرست باشد از این حالت، خالی، و پشیمانی که یکی از اجزای توبه است از برای او حاصل نمی گردد.
دوم: به پشیمانی و ندامت از کرده خود، به این معنی که دل به یاد آنچه از او صادر شده از گناهان متألم و محزون شود و آرزو کند که ای کاش آن عمل از او صادر نشده بود و به سبب صدور آن قرین تأسف و الم باشد و این نتیجه یقین سابق است، زیرا مادامی که یقین به این که به واسطه معصیت به درجه هلاکت می رسی نداشته باشی پشیمانی از برای تو حاصل نمی گردد.
دوم: به پشیمانی و ندامت از کرده خود، به این معنی که دل به یاد آنچه از او صادر شده از گناهان متألم و محزون شود و آرزو کند که ای کاش آن عمل از او صادر نشده بود و به سبب صدور آن قرین تأسف و الم باشد و این نتیجه یقین سابق است، زیرا مادامی که یقین به این که به واسطه معصیت به درجه هلاکت می رسی نداشته باشی پشیمانی از برای تو حاصل نمی گردد.
سوم: ترک آنچه مرتکب آن است از معصیت در حال، و عزم بر ترک آن در تتمه عمر خود، و قصد تلافی تقصیری که از او صادر شده، و این نتیجه پشیمانی مذکور است پس مادامی که این امر متحقق نشود توبه حاصل نمی گردد.
و بعضی توبه را عبارت از این سه می دانند و جمعی دیگر می گویند: توبه همان ندامت و پشیمانی است و یقین مذکور مقدمه آن و ترک در مستقبل ثمره آن است.
و بعضی توبه را عبارت از این سه می دانند و جمعی دیگر می گویند: توبه همان ندامت و پشیمانی است و یقین مذکور مقدمه آن و ترک در مستقبل ثمره آن است.
و بنابراین قول، اشکالی لازم نمی آید درخصوص کسی که معصیتی از او صادر شده باشد و بعد از این مقدور او نباشد مثل آن معصیت، مثل کسی که زنا کرده باشد و بعد عنین شده باشد یا چنان پیر شده باشد که دیگر صدور زنا از او متصور نباشد یا گناهی دیگر کرده باشد که بعد از توبه چندان زنده نماند که دیگر تواند آن گناه را بکند زیرا که اگر چنین شخصی را نتوان گفت که در تتمه عمر، آن گناه را ترک کرده و لیکن ندامت و پشیمانی بر گذشته در حق او ممکن است پس اگر توبه، همان پشیمانی باشد از برای چنین شخصی توبه میسر باشد و توبه او مقبول خواهد شد.
و لیکن بنابر قول اول، که ترک معصیت در مستقبل کرده باشد لازم نمی آید که از برای این شخص توبه میسر نباشد، زیرا ترک گناه در وقتی صورت می پذیرد که قدرت بر آن داشته باشد و کسی که نتواند گناهی را بکند نمی گویند آن را ترک کرد و این منافی ظاهر شرع است.
و لیکن بنابر قول اول، که ترک معصیت در مستقبل کرده باشد لازم نمی آید که از برای این شخص توبه میسر نباشد، زیرا ترک گناه در وقتی صورت می پذیرد که قدرت بر آن داشته باشد و کسی که نتواند گناهی را بکند نمی گویند آن را ترک کرد و این منافی ظاهر شرع است.
و از اخبار مستفاد می شود که «توبه قبول می شود اگر چه این قدر زنده نماند که دیگر نتواند آن معصیت را بکند» و بعضی وجوهی چند در دفع این اشکال بنابراین قول گفته اند، که چندان فایده ای در ذکر آنها نیست و ظاهر این است که توبه، همان ندامت و پشیمانی بر گذشته است با عزم ترک در آینده، در صورت قدرت و امکان و اما نفس ترک کردن آن، ثمره توبه است.
کامنت ها