ملا احمد نراقی:ای رفیقان بشنوید این داستان بشنوید این داستان از راستان
❈۱❈
ای رفیقان بشنوید این داستان
بشنوید این داستان از راستان
پادشاهی بود در ملک جهان
مالک الملک جهان و ملک جان
❈۲❈
جمله شاهان غاشیه گردان او
جمله را سر بر خط فرمان او
آستانش پادشاهان را پناه
بود او سالار و دیگرها سپاه
❈۳❈
در گلستان بود او را طوطیی
دلگشا ونغز و زیبا طوطئی
طوطئی خوش لهجه ی فرخ لقا
طوطئی شیربن زبان و جان فزا
❈۴❈
آشیانش کنگره ی قصر رفیع
طوفگاهش عرصه ملک وسیع
جای او گاهی گلستان ارم
گاه در دامان شاه محترم
❈۵❈
می نخوردی لقمه جز از دست شاه
جز ز دست پادشاه نیکخواه
قند و شکر می نهادش بر دهان
روز و شب از دست خود آن ارسلان
❈۶❈
چونکه گشتی تشنه شاه مستطاب
دادیش از جام خاص خویش آب
درگه و بیگه انیس شاه بود
جان او با جان شه همراه بود
❈۷❈
سرگذشتی تا لب طوطی نگفت
گاه خفتن دیده ی سلطان نخفت
صبحدم تا نطق آن گویا نشد
چشم شه از خواب نوشین وانشد
❈۸❈
با کسی جز شاه طوطی رام نی
شاه را بی او دمی آرام نی
هر دو تن در عاشقی گشته سمر
هر یکی معشوق و عاشق آندگر
❈۹❈
جمله معشوقان عشاق ای پسر
حالشان را اینچنین دان سر بسر
هرکه شد معشوق عاشق نیز هست
در دل او عشق شورانگیز هست
❈۱۰❈
عشق عاشق هم زجذب عشق اوست
گشته پیداوین کشاکش هم ازوست
کهربا عاشق بود لیک ای عمو
کاه را بنگر که آید سوی او
❈۱۱❈
این سخن را گر همی خواهی بیان
رو یحبهم و یحبونه بخوان
گر نبودی حشمت سلطان حسن
وان مناعتهای بی پایان حسن
❈۱۲❈
کبر و ناز و بی نیازیهای آن
دورباش خود نماییهای آن
خوبرویان پرده برمی داشتند
ناله ها از سینه می افراشتند
❈۱۳❈
پرده بر خود می دریدندی همه
سوی عاشق می دویدندی همه
رویشان بودی ز عاشق زردتر
آهشان از آه او پر دردتر
کامنت ها