ملا احمد نراقی:جان ابراهیم و موسای کلیم جان عیسی و شه بطحا حریم
❈۱❈
جان ابراهیم و موسای کلیم
جان عیسی و شه بطحا حریم
هر گلی زان غیرت صد بوستان
عطر گلهایش ز عطرستان جان
❈۲❈
نی دی آنجا راه یابد نی خزان
نی ز با دست و نه از برقش زیان
گلشنی بادش نسیم زلف یار
دست قدرت اندر آنجا بازیار
❈۳❈
گلشنی آبش ز ینبوع حیات
چار حدش هست بیرون از جهات
دل به عشق او سپار و شاد زی
از همه غمها برون آزاد زی
❈۴❈
خیمه زد چون در دلت سلطان عشق
ملک دل گردیده شهرستان عشق
هم هوا زانجا گریزد هم هوس
جز یکی آنجا نیابی هیچکس
❈۵❈
نی تورا باشد رضا و نی غضب
نی طرب باشد تورا و نی هرب
آنچه او خواهد همی خواهی و بس
نی هوا باشد تورا و نی هوس
❈۶❈
بلکه خواهش از تو بگریزد چنان
کانچه تو خواهی نخواهی خواهد آن
نخل خواهش برفتد از بیخ و بن
گوش خواهش نشنود جز امر کن
❈۷❈
گیرد اندر بزم اطمینان مقام
فادخلی فی جنتی آمد پیام
جنت او نی جنان سیب و نار
آن جنان بر خود پرستان واگذار
❈۸❈
گر شدی از جنت او مختبر
رو بخوان عند ملیک مقتدر
بارگاه صدق و ایوان جلال
در جوار پادشاه ذوالجلال
❈۹❈
نور این محفل بتابد چون به دل
پاک گردد از ظلام آب و گل
پاک گردد همسر پاکان شود
للخبیثین الخبیثات افکند
❈۱۰❈
پا زند از جز یکی از کاینات
هم بجوید طیبین و طیبات
نی ز فردوسش نشاط و نی نعیم
نی ز دوزخ باک او را نی جحیم
کامنت ها