ملا احمد نراقی:آن یکی پرسید از سلطان دین جعفر صادق امام راستین
❈۱❈
آن یکی پرسید از سلطان دین
جعفر صادق امام راستین
شرح فردوس و کرامتهای آن
شمه ای از وصف نعمتهای آن
❈۲❈
تا در او پیدا شود وجد و نشاط
هم دل پژمرده یابد انبساط
مشکل دنیا بر او آسان شود
مرگ پیششش سنبل و ریحان شود
❈۳❈
دل چه با آن عزو شوکت خوکند
اندک اندک میل خود آن سو کند
تا رسد میلش به حد اشتیاق
تا رسد آنجا که گرید از فراق
❈۴❈
هرکه را جویا بود در صبح و شام
همچو کودک عاشق پستان مام
مرگ نی دروازه ی ملک بقا
راه شهرستان اقلیم صفا
❈۵❈
گفت آن حضرت که شرح آن نعم
نی بود کار زبان و نی قلم
می نگنجد وصف آن در این و آن
خاصه از این خامه و از این بیان
❈۶❈
در حور وصفش زبان دیگر است
این زبان خاکست این نغمه زر است
خود گرفتم من توانم گفت راست
گوش هوشی در خور نعمت کر است
❈۷❈
لیک بشنو اینقدر ای هوشمند
شرح آن ینبوع شهد و کان قند
زان نگارستان یکی زیبا نگار
گر برافشاند ز زلف خود غبار
❈۸❈
ذره ای از آن غبار مشکبار
باد افشاند بر این نیلی حصار
یا چکد یک قطره خونش در سحر
از گل رخسار او در بحر و بر
❈۹❈
حقه گردون عبیرافشان شود
محفل ایجاد عطرستان شود
آهوان از نافه های خود خجل
در چمن از شرم گلها پا بگل
❈۱۰❈
سنبل و نسرین دهد گلشن به باد
گاو و عنبر را رود عنبر زیاد
حقه ی عود و فرنفل را نگون
افکند عطار از دکان برون
❈۱۱❈
خلق عالم مست و از خود بیخبر
بر زمین افتند از جن و بشر
هم اگر زاغاز و انجام جهان
هرکه آمد از کهان و از مهان
❈۱۲❈
ز آرزوهای خود از زیبا و زشت
جوید از کم پایه تر اهل بهشت
جمله را بخشد نیاید ذره ای
کم ز ملکش نی ز بحرش قطره ای
کامنت ها