ملا احمد نراقی:این فنای بنده در مولا بود این فنا از صد لقا اولی بود
❈۱❈
این فنای بنده در مولا بود
این فنا از صد لقا اولی بود
این عدم باشد ره کوی بقا
فهم آن خواهی برو تا کربلا
❈۲❈
شهسواران بین در آنجا در مصاف
گرد شادروان عزت در طواف
بسته احرام حریم کوی یار
جان نهاده بر کف از بهر نثار
❈۳❈
سر به کفها و کفنهاشان بدوش
رو بکوی دوست با جوش و خروش
لب پر از لبیک چشم اندر حرم
بر زبانشان نعره ی این العدم
❈۴❈
کو عدم آن راه اقلیم وفا
کو عدم دروازه ی ملک بقا
شیرمردان ره جانانه ایم
شعله های تیغ را پروانه ایم
❈۵❈
عید ما عاشور و قربانگاه ما
کربلای جانفزا نعم المنی
هین گذار افکن در آن صحرا دمی
بین ورای هر دو عالم عالمی
❈۶❈
خون شاهان بین در آنجا ریخته
جانشان با خاک دشت آمیخته
صورت آن دشت تشویش بلا
معنی آن کعبه صدق و صفا
❈۷❈
شیرمردان بین در آنجا چون نهنگ
پیش همتشان دو عالم گشته تنگ
چون نبد گنجایش کون و مکان
از مکان کندند آنجا آشیان
❈۸❈
غوطه ور گشتند در بحر فنا
سر برآوردند از ملک بقا
این عدم باشد گلستان ارم
گر عدم اینست قربان عدم
❈۹❈
کاش من هم اندر آنجا بودمی
راه و رسم این عدم پیمودمی
زندگی خواهی برو معدوم باش
ورنه ز آب زندگی محروم باش
❈۱۰❈
هست اگر آنست تو خود چیستی
در حقیقت پیش او فانیستی
کامنت ها