ملا احمد نراقی:ای خدا ای نوربخش هر ظلم از تو پیدا هرچه پنهان در عدم
❈۱❈
ای خدا ای نوربخش هر ظلم
از تو پیدا هرچه پنهان در عدم
انتظام کشور هستی ز تو
هم بلندی از تو هم پستی ز تو
❈۲❈
هرچه هست از توست وز تو هرچه هست
آنچه غیر از توست آن هیچست و پست
پرتوی از نور رخسار تو یافت
ظلمت شام عدم را برشکافت
❈۳❈
صبح دولت از افق سر برکشید
مهر هستی خیمه بر خاور کشید
هر دو عالم بود در خواب عدم
پای تا سر غرق غرقاب عدم
❈۴❈
پرتوی از نور بر غرقاب زد
اینهمه نقش عجب برآب زد
هرکه از خواب عدم بیدار شد
روشنیها دید در پندار شد
❈۵❈
جست از خواب آن یکی مسکین به روز
بی خبر از آفتاب جانفروز
کوه و صحرا و در و دیوار دید
جمله را آکنده از انوار دید
❈۶❈
شد گمانش این ضیاء و نور پاک
هست از سنگ و کلوخ و آب و خاک
ای خدا ای از تو نور کاینات
ای ز تو نور ظهور کاینات
❈۷❈
نوربخش شام تاریک عدم
نقش بند تخته ی لوح و قلم
نور عالم پرتو رخسار توست
عطرها هم بویی از گلزار توست
❈۸❈
از تو باشد جنبش جنبندگان
مارمیت اذرمیت رو بخوان
نور هر بودی ز نور بود توست
هر کمالی رشحه ای از جود توست
❈۹❈
هرچه هستی سوی تو برگشتنی است
وام باشد و وام را پس دادنی ست
شاد باش و با نوا ای ارغنون
فاش گو اناالیه راجعون
❈۱۰❈
ای خدا ما را بجز پندار نیست
هم از این پندار جز آمار نیست
پرده ی پندار ما را پاره کن
وهم را از کوی ما آواره کن
❈۱۱❈
ای خدا دستی که کار از دست رفت
فرصتی ده روزگار از دست رفت
ای خدا فریاد از این پندارها
گشته این پندارها آمارها
❈۱۲❈
آه پندارم همه خروار شد
رشته ی امیدهایم مار شد
مار نی بل اژدهای هفت سر
خویش پیچیده بدست و پا و سر
❈۱۳❈
آب گیری چشمه ای پنداشتم
از سفاهت پا در آن بگذاشتم
آه کابم صد نی از سر درگذشت
ای خدا رحمی که آب از سر گذشت
❈۱۴❈
ای خدا دیدم هیونی در گذار
من گمانش کردم اسبی راهوار
بر فراز آن نشستم تند و تیز
ناگهان آمد هیون در جست و خیز
❈۱۵❈
گه به دریا می رود گاهی هوا
بر زمین گاهی رود گاهی سما
نی دمی آن راست آرام و درنگ
می زند گه بر درختم گه به سنگ
❈۱۶❈
گه به کوهم افکند گاهی کمر
گه به بحرم می برد گاهی به بر
پایهایم بسته محکم بر شکم
نی دمی آرام نی یک لحظه لم
❈۱۷❈
نی جدار و نی فسار و نی عنان
این هیون یا غول یا دیو دمان
بر لب دریا یکی ایستاده بود
دیده ها بر هر طرف بگشاده بود
کامنت ها