ملا احمد نراقی:گفت آن سالار اقلیم شهود بر روانش باد صد عالم درود
❈۱❈
گفت آن سالار اقلیم شهود
بر روانش باد صد عالم درود
گرد دلهای بنی آدم اگر
حزب شیطان را نبودی کر و فر
❈۲❈
دیده شان دیدی ملایک را عیان
سیر کردندی زمین و آسمان
آسمان و خاک دیدندی اسیر
پیش تقدیر خداوند قدیر
❈۳❈
ذره ذره خاک و قطره قطره آب
جمله در فرمان آن والا جناب
هم نوای بلبل و هم بانگ زاغ
نغمه ی طوطی و غوغای کلاغ
❈۴❈
جمله را تسبیح و تقدیس خدا
فهمد او گرچه نمی فهمیم ما
راویه بر دوش ابر از امر او
رعد غران یک نهیب قهر او
❈۵❈
بحر را از او بود موج و قرار
بختی گردون ز حکمش در مهار
آسمان را غاشیه بر دوش از او
اختوران را حلقه اندر گوش ازو
❈۶❈
بهر مشعل دار شیلان گاه او
انجم هندو بچه درگاه او
آسمان با قد خم از کهکشان
بهر خدمتکاریش بسته میان
❈۷❈
باد را جاروب فراشی بکف
می دود از بهر خدمت هر طرف
آب محو است و زند سر بر زمین
می رود گاه از یسار و گه یمین
❈۸❈
کوهها ایستاده با هم روبرو
واله و حیران شیدایی او
سرو و شمشاد و صنوبر نارون
صف زده در حضرتش در انجمن
❈۹❈
ای خوشا چشمی که آن بینای اوست
وی مبارک دل که آن دانای اوست
دیده ی دور از جمالش کور باد
سینه ی بی یاد او در گور باد
❈۱۰❈
سینه ای کز یاد آن شه خالی است
مرده باشد مرده را گودالی است
زنده آن باشد که از خود رسته شد
در وجود زنده ای پیوسته شد
❈۱۱❈
چیست پیوستن به او دل باختن
خویش را در پای او انداختن
دست از تدبیر خود برداشتن
اختیار خود به او بگذاشتن
❈۱۲❈
گر همی خواهی حیات خوشگوار
اختیار خود برو با او گذار
آسمان از این امانت تن کشید
کوهها از هستیش بر خود تپید
❈۱۳❈
بود انسان چون ظلوم و چون جهول
لاجرم کرد این امانت را قبول
این امانت چیست ای یار رفیق
بار تکلیف است در پای عمیق
❈۱۴❈
و این نتیجه اختیار قدرت است
اندرین قدرت هزاران آفت است
کامنت ها