ملا احمد نراقی:اختیار ظلم و جهل اندر بشر چونکه گردیدند جفت یکدگر
❈۱❈
اختیار ظلم و جهل اندر بشر
چونکه گردیدند جفت یکدگر
قابل تکلیف ربانی شدند
مورد فرمان سلطانی شدند
❈۲❈
گر نباشد اختیار آید خطا
امر و نهی و وعده و زجر و عطا
کی کسی می گوید آتش را بسوز
یا به خورشیدی که عالم بر فروز
❈۳❈
هم ظلوم آنست کز ره بر کنار
باشد و باشد رجوعش اقتدار
آنکه او پیوسته باشد خود بره
کردنش تکلیف ره باشد سفه
❈۴❈
ور نباشد شان او رفتن ز راه
هست تکلیفش خطا بی اشتباه
هم جهول آنست کو جاهل بود
علم و عرفان را ولی قابل بود
❈۵❈
هر که باشد عارف هر نیک و بد
از کجا محتاج فرمودن بود
ورنه دانستن بود از او امید
کی روا باشد به او وعد و وعید
❈۶❈
مدح باشد هم ظلوم و هم جهول
در حق انسان نه ذم ای بوالفضول
یا امانت هست بار اختیار
که از آن گردیده انسان سوگوار
❈۷❈
آسمان و کوهها زان رم گرفت
راست آدم ریش بن آدم گرفت
بد ظلوم و بد جهول و بد فضول
آمد و کرد این امانت را قبول
❈۸❈
از ظلومی پا ز حد برتر نهاد
خویشتن را خواند سلطان کیقباد
از تجرد دید در خود انبساط
وز تعلق با دو عالم ارتباط
❈۹❈
علم دید و میل دید و خشم دید
هوش دید و گوش دید و چشم دید
گفت پهلو زد که در پهلوی من
دور بادا چشم بد از روی من
کامنت ها