ملا احمد نراقی:قصه ی نمرود و ابراهیم بود شرح سوزانیدن و تسلیم بود
❈۱❈
قصه ی نمرود و ابراهیم بود
شرح سوزانیدن و تسلیم بود
کرد القا آنچه برهان و دلیل
بهر آن قوم سیه دل آن خلیل
❈۲❈
میلشان را جانب ایمان نکرد
کفرشان را رخنه در بنیان نکرد
کی کند در سنگ خارا رخنه آب
کی نماید ره به کوران آفتاب
❈۳❈
دجله را گر سر دهی در شوره زار
کی برویاند گل و آرد بهار
گر نهی صد مشعل اندر آستان
کور و نابینا چه دارد سود از آن
❈۴❈
گر شود آیینه عالم سربسر
کور را نبود ز روی خود خبر
در زمین شوره آب خوشگوار
جای باغ و لاله خار آرد ببار
❈۵❈
شبهه نادان فزاید از دلیل
خون شود از بهر قبطی رود نیل
همچنان پند خلیل خوش بیان
از برای زمره ی نمرودیان
❈۶❈
هرچه ایشان را نصیحت داد و پند
پند او شد قید جانهاشان و بند
پند او افزود بر عصیانشان
شعله ور شد آتش طغیانشان
❈۷❈
دره ای را پر ز هیزم ساخته
سال و مه هیزم در آن انداخته
پیر و برنا هر که در آن مرز بود
می فکندی اندر آن دره وقود
❈۸❈
خار و خاشاکی بهرجا یافتند
برگرفته رو به دره تافتند
آتش افکندند پس در آن دره
کوه و صحرا شعله ور شد یکسره
❈۹❈
زمهریر از آب آتش درگرفت
از سما را تا سمک آذر گرفت
دود پیچیده در این نیلی قباب
تار شد از دود چشم آفتاب
❈۱۰❈
زالتهاب آتش و دود لهب
جمله اجزای جهان بگرفته تب
پس بجستند آن گروه نابکار
آن خلیل جان فشان کردگار
❈۱۱❈
می دواندندش سوی آتش به خشم
هین بیا و گفت می آیم به چشم
کافروزید آتش ای نمرودیان
کامدم اینک سوی آتش روان
❈۱۲❈
چونکه این آتش به راه بندگی ست
نیست آتش بلکه آب زندگی ست
تو بپا گویی من از سر می روم
سوی آتش چون سمندر می روم
❈۱۳❈
این نه آتش بلکه آب کوثر است
پیش من از آب حیوان خوشتر است
کامنت ها