ملا احمد نراقی:بود در عهدی یکی بازارگان می ندید اصلاً ز سودایی زیان
❈۱❈
بود در عهدی یکی بازارگان
می ندید اصلاً ز سودایی زیان
گر خریدی سنگ یا خاک زمین
می شدی نایاب چون در ثمین
❈۲❈
رفت در بغداد بهر امتحان
صد شتر خرما خرید و شد روان
جانب بصره پی بیع و شرا
تا ستاند زیره خرما را بها
❈۳❈
زیره را هم جانب کرمان برد
سیب سازد سوی اصفاهان برد
تا ببیند بخت خود را در عمل
گفت با بخت و روان شد با عجل
❈۴❈
از قضا سلطان بصره شد برون
بهر صید از بصره با جمعی فزون
هر طرف می تاخت از بهر شکار
گه فکند اسب از یمین گه از یسار
❈۵❈
عاقبت زین گیر و دار و داوری
یاوه شد ز انگشت شه انگشتری
قیمت آن باج کشمیر و ختن
با خراج مصر و شامات و یمن
❈۶❈
آمد اندر جستجو هم پادشاه
هم امیر و هم وزیر و هم سپاه
بیشتر جستند و کمتر یافتند
عاقبت از جستنش رو تافتند
❈۷❈
خسته گشتند آن گروه از جستجو
شاه خشم آلوده زاسب آمد فرو
بر تل خاکی نشست او خشمناک
پیشکارانش همه در روی خاک
❈۸❈
از غضب می کرد در هرسو نگاه
کاروانی دید می آید ز راه
گفت سوی من کشید این کاروان
تا بپرسمشان ز جای و از مکان
❈۹❈
تا بپرسم چیست ایشان را متاع
کلکم مسؤول کلکم قوم راع
تا بدانندم که من اینجاستم
حاجتی گر هستشان گویاستم
❈۱۰❈
شاه راعی و رعیت چون گله
کی گذارد گله را راعی یله
گر رعیت سوی راعی نایدی
رفتن راعی سوی او بایدی
❈۱۱❈
شاه آن باشد که خواند سوی خویش
بینوایان سوزمندان پریش
ور بود بی دست و پایی لنگ و کور
خود به سوی او رود از راه دور
❈۱۲❈
نرم نرمک حالشان پرسان شود
هم ز سوز دردشان جویان شود
ای بسا بی دست و پایان علیل
او فتاده زیر پای نره پیل
❈۱۳❈
ای بسا گنجشک بی برگ و نوا
دور او بگرفته هرسو باشه ها
هر که را چنگالی و منقار بود
در پی صید دل افکار بود
❈۱۴❈
دل بدزدند از درون سینه ها
در میان چینه دانها چینه ها
شاه در خرگاه و بر درگه حجاب
چون نگردد شهر ویران ده خراب
❈۱۵❈
هان و هان ای پادشه هشیار باش
وقت خوابت می رسد هشیار باش
شاه نبود آنکه خسبد نیمروز
صد برهنه بر درش با درد و سوز
❈۱۶❈
شاهی و خفتن به سنجاب و سمور
در برون افتاده صد مسکین عور
من بسی دارم در این مقصد مقال
لیک بگذارم که تنگ امد مجال
❈۱۷❈
هم مجال تنگ و هم دل تنگتر
آنکه باید بشنود هم هست کر
چونکه شاه بصره شد در کاروان
گفت که بود کاروان سالارتان
❈۱۸❈
مرد بازرگان به پیش استاد و کرد
صد ثنا از بهر آن سلطان فرد
گفت آیی از کجا بار تو چیست
در کجا این بار تو واگرد نیست
❈۱۹❈
گفت از بغداد مقصد بصره است
بارهایم جمله تمر و تمره است
گفت خرما سوی بصره می بری
ابلهی هستی تو یا سوداگری
❈۲۰❈
خامه چون اینجا رسید ای مرد هوش
خون درون سینه ام آمد به جوش
زانکه گفتم هاتفی در گوش جان
تو از آن ابله تری ای مستهان
❈۲۱❈
مایه عمر گرامی داشتی
هین بیاور تا چه زان برداشتی
علم آموزی بری یا ارمغان
از برای مدرس کروبیان
❈۲۲❈
مایه ای کز ملک جان اندوختی
خوش به مکتب داده ای بفروختی
دادی آن را و گرفتی از عوض
به زبر به پیش به زیر به عوض
❈۲۳❈
تا بری این را به آن محفل که هست
جبرئیل آنجا یکی شاگرد پست
می نیاری شرم ای صاحب شرف
شصت ساله عمر خود کردی تلف
❈۲۴❈
حاصل این شصت سال ای مرد مفت
من چه گفتم آنچه گفت و این چه گفت
ب زبر ب پیش ب زیر ب بری
تا کنی تعلیم جبریل از خری
❈۲۵❈
عمر خود دادی گرفتی ای حزون
جزو دانی پر ز تخیلیل و ظنون
آنچه کار تو نیاید هل یجوز
هل یجوز نظمه ام لا یجوز
❈۲۶❈
خرق آیا در فلک جایز بود
این فلک قادر و یا عاجز بود
هست آیا این هیولی یا صور
یا صور هست از هیولی بیخبر
❈۲۷❈
چند باشد یا رب اقسام عرض
گر ندانم چون کنم با این غرض
چند گز باشد زمین تا آسمان
جانت از کونت برآید ای فلان
❈۲۸❈
چند تخییلی به هم بر می نهی
خویش را عالم نهی نام آنگهی
علم اگر این است بگذار و برو
صد شتر زین علم نزد من دو جو
❈۲۹❈
رو سبد بافی بیاموز ای عمو
گرده ی نانی بدست آور ازو
هست علم فقه احکام ای پسر
گر چه نزد اهل ایمان معتبر
❈۳۰❈
لیک امروز آنهمه تخییل شد
سد راه و مانع تکمیل شد
فقه خوب آمد ولی بهر عمل
نی برای بحث و تعریف و جدل
❈۳۱❈
پشکلی گر جست از کون بزی
کور شد زان چشم مرد هرمزی
آن دیت آیا به صاحب بزد بود
یادیت با قاضی هرمز بود
❈۳۲❈
گر ز قاف افتاد عنقا برچهی
چند دلو از آن کشی گر آگهی
خون حیض آید اگر از گوش زن
حکم آن چبود بگو ای بوالحسن
❈۳۳❈
گر زنی گردد ز جنی حامله
ارث او چه بود ز جن ای صد دله
این غلط باشد غلط اندر غلط
صرف کردن عمر خود را این نمط
❈۳۴❈
کار داری اینقدر در پیش و پس
ای برادر که خدا گوید که بس
گر بدانی در عقبها چیستت
فرصت خاریدن سر نیستت
❈۳۵❈
خود بده انصاف ای مرد گزین
هیچ عاقل می کند کاری چنین
وقت تنگ خویش را بفروختن
این شلنگ تختها آموختن
❈۳۶❈
نام آن را علم کردن زابلهی
بردنش نزد ملایک وانگهی
این به نزد مرد دانا زشتتر
یا به بصره بردنت خرمای تر
❈۳۷❈
چون شنید این مرد بازرگان ز شاه
بر زمین بنشست گفت ای جان تباه
کامنت ها