ملا احمد نراقی:آن اذان و آن اقامه نفخ صور آن ز جا برخاستن بعث و نشور
❈۱❈
آن اذان و آن اقامه نفخ صور
آن ز جا برخاستن بعث و نشور
آن مصلی موقف و قبله وقوف
بستن احرام در موقف عکوف
❈۲❈
چون شدی واقف در آن موقف زبان
می گشایی در سپاس و امتنان
حمد و سوره آن سپاس است و ثنا
در وقوف بارگاه کبریا
❈۳❈
گوییا آنگه خطاب آید تورا
این زمان بگذار تحمید و ثنا
دفتر اعمال خود را نیز بین
هیبت این روز رستاخیز بین
❈۴❈
این مسافر تا چه آوردی بگو
زین سفر سودت چه باشد مایه کو
خم کنی قامت پی عجز و نیاز
سر کنی تسبیح آن عاجز نواز
❈۵❈
من ندارم غیر عجز و لابه هیچ
در من و در کار من شاها مپیچ
قامتی دارم خم از بار گناه
سربزیرم چونکه هستم روسیاه
❈۶❈
گویدت ای بنده سر بردار چست
نامه ی اعمال خود بنگر درست
سر برآری دل ز هولت چاک چاک
خویش را اندازی از هیبت به خاک
❈۷❈
جبهه و رو بر زمین سایی همی
پشت دستان را ز غم خوابی همی
کان شها پاکا بلندا برتورا
بنگر از رحمت در این موقف مرا
❈۸❈
گویدت گویا که سر بردار هین
تا چه کردستی در این دفتر ببین
هین ببین ناپاکی و پاکی خویش
جرئت خود بین و بی باکی خویش
❈۹❈
سر برآری لب به استغفار باز
توبه را سازی شفیع و چاره ساز
گویدت بگذشت روز توبه هان
تا چه آوردی بگو فاش و عیان
❈۱۰❈
از خجالت باز می مالی جبین
لب پر از سبحان ربی بر زمین
باز می آید خطاب با عتاب
خیز از جا شو مهیای حساب
❈۱۱❈
باز برخیزی به تمجید و سپاس
حال این رکعت به اول کن قیاس
عاقبت از عجز برداری دو کف
رو به آن درگاه با عز و شرف
❈۱۲❈
این دعاهایت نیاید در حساب
آیدت از پرده ی عزت خطاب
کای تورا بگذشته ایام دعا
رفته هنگام ثناء و توبه ها
❈۱۳❈
باز افتی در رکوع و در سجود
گه رکوع و گه سجود و گه قعود
باز گوید ناید امروز این بکار
مایه و سود آنچه آوردی بیار
❈۱۴❈
عجز و زاری و سپاس و آفرین
جمله افکندی بروز واپسین
روزگاران را به غفلت باختی
کار خود با این جهان انداختی
❈۱۵❈
هان چه سود از مایه ات اندوختی
هان چه شمع از مایه ات افروختی
لرزدت آن دم ز هیبت استخوان
هم رود قوت ز پایت هم توان
❈۱۶❈
نی به پایت قوم برخاستن
نی زبان عذر خسران خواستن
پس نشینی بر زمین بیچاره وار
دست بسته پا شکسته شرمسار
❈۱۷❈
پس به توحید خدا گویا شوی
چاره از توفیق حق پویا شوی
کاشهد ان لا اله لی سواه
من به وحدانیتت هستم گواه
❈۱۸❈
هم گواهم بر نبی مؤتمن
این دو هم سرمایه و هم سود من
عمر خود گر صرف عصیان کرده ام
این دو را لیکن شفیع آورده ام
❈۱۹❈
سود من از این سفر اینست و بس
نیست غیر از این دو ام فریادرس
هم به امید شفیعان جزا
آمدم با قدی از عصیان دوتا
❈۲۰❈
ای پناه جمله امت السلام
ای شفیعان قیامت السلام
السلام ای شافع روز جزا
السلام ای عاصیان را مرتجی
❈۲۱❈
السلام ای بندگان صالحین
السلام ای انبیاء مرسلین
من گنه کارم پشیمانم ذلیل
واقف اندر موقف رب جلیل
❈۲۲❈
سود و سرمایه همه درباختم
عمر خود نابود و ضایع ساختم
ای شفیعان قیامت همتی
التفاتی التماسی رحمتی
❈۲۳❈
یکنظر ای شهریاران از کرم
سوی آن افتاده ی بحر ندم
از اشارات نماز اینها یکی ست
زانچه گفتم از معافی اندکی است
❈۲۴❈
شرح اینها را مقامی دیگر است
خامه از تفصیلش اکنون ابتر است
باشد این تفصیل تا وقتی دگر
داستانی داشتم نامد به سر
کامنت ها