ملا احمد نراقی:زان تفکر در خود و ایام خود اندر آغاز خود و انجام خود
❈۱❈
زان تفکر در خود و ایام خود
اندر آغاز خود و انجام خود
رخنه ای اندر دل خود باز کرد
دل از آن رخنه گشودن ساز کرد
❈۲❈
زان نشاطش رخنه ای دیگر گشود
در گشادش رخنه هردم می فزود
تا به دل آن رخنه ها دروازه شد
طبل روحانی بلندآوازه شد
❈۳❈
شد ز بندرگاه غیب آنجا روان
کاروان در کاروان در کاروان
پس دل بیهوش او آمد بهوش
گفت در گوش دلش آنگه سروش
❈۴❈
کانچه می بینی ز عز و مال و جاه
وصل معشوق و نیاز پادشاه
دستبوس شاه و پابوس امیر
روی بوس آن نگار دلپذیر
❈۵❈
سربه سر تأثیر رسم طاعت است
رسم طاعت را چنین خاصیت است
دستمال صورت طاعات توست
مزد طاعتهای بی نیات توست
❈۶❈
قیمت کالای روی اندود توست
اجرت سعی غرض آلود توست
میوه ی بید و صنوبرهای توست
سود سوداهای پر صفرای توست
❈۷❈
آمدی این دست مزد پای توست
این جواب لفظ بیمعنای توست
این بهای آن مبارک مژده است
این گلاب آن گل پرمژده است
❈۸❈
هیچ کاری نزد ما بی اجر نیست
هیچ صبحی نه که او را فجر نیست
گرچه کالای تو بس نابود بود
لیک نزد ما کجا مردود بود
❈۹❈
خویشتن را وانمودی آن ما
آن ماکی رفته بی احسان ما
گر نه از ما بودی اما ای فتی
پیش مردم خویش را خواندی ز ما
❈۱۰❈
هین بگیر این مزد صورت کاریت
این ثواب اجر ظاهر داریت
کامنت ها