ملا احمد نراقی:کآمد از دربار عزت جبرئیل کاروان ملک سرمد را دلیل
❈۱❈
کآمد از دربار عزت جبرئیل
کاروان ملک سرمد را دلیل
گفت بعد از صد درود و صد سلام
کای فراز قاب قوسینت مقام
❈۲❈
گویدت حق با سلام و با درود
کای وجودت هر دو عالم را گشود
کشته خود را در ره ما هرکسی
پشته ها از کشته ها دارم بسی
❈۳❈
در سر کویم که میدان وفاست
پشته های کشته از تیغ رضاست
هر سر خاری سری آویخته
جان پاکان بر سر هم ریخته
❈۴❈
لیک می خواهم من از تو کشته ای
هم به همراهش ز کشته پشته ای
ای حبیب مجتبای پاک من
بی سر از تو کی سزد فتراک من
❈۵❈
چون تو بر خوبان سری و سروری
از تو می خواهم به فتراکم سری
با پیام آور چنین گفت آن همام
ای سر و جانم فدای این پیام
❈۶❈
این سر من این تن و این جان من
جملگی قربان آن سلطان من
اهل بیتم جملگی آن تواند
جان به کف در راه قربان تواند
❈۷❈
این من و این عترت و این آل من
کو منی کو عید ما ای ذوالمنن
هین بفرما در کجا و چون کنم
تو یکی گو من دو صد افزون کنم
❈۸❈
گفت جبریل ای رسول نیک رای
از تو می خواهد حسینت را خدای
گفت دارم عالمی جان باخته
خویش را قربانی من ساخته
❈۹❈
چون حسینم نیست لیکن کشته ای
در سر کویم به خون آغشته ای
نیست شمعم را چو آن پروانه ای
نیست بحرم را چون آن دردانه ای
❈۱۰❈
گلشنم را نیست چون آن بلبلی
نیست رنگینتر به باغم زان گلی
این گل رنگین به باغ من خوش است
غنچه ی نشکفته در گلشن خوش است
❈۱۱❈
منزل خورشید باشد آسمان
آفتابی کی سزد در خاکدان
سرو خوش باشد ولی در بوستان
طوطیان را خوش بود هندوستان
❈۱۲❈
خاصه آن طوطی خوش گفتار من
عندلیب گلشن گلزار من
خاصه آن طوطی هند لامکان
خاصه آن طوطی هندستان جان
❈۱۳❈
چون از آن ما بود با ما خوش است
جای ماهی لجه ی دریا خوش است
خاصه آن ماهی که از دریای ماست
زنده از دریای توفان زای ماست
❈۱۴❈
هم سر او در خور چوگان ماست
هم تنش شایسته ی میدان ماست
گفت می خواهم حسینت سرخ رو
سرخ رو لیکن ز خوناب گلو
❈۱۵❈
خواهمش بینم سر از پیکر جدا
تن جدا در خاک و خون و سر جدا
برده خواهم خواصگان پرده اش
قدسیان در حرم پرورده اش
❈۱۶❈
خون او خواهم روان بر روی خاک
پیکرش خواهم ز خنجر چاک چاک
تشنه می خواهم ببینم آن لبان
در کنار دجله ی آب روان
کامنت ها