ملا احمد نراقی:داد خواهانش گرفته راهها راه خوابش بسته شبها آهها
❈۱❈
داد خواهانش گرفته راهها
راه خوابش بسته شبها آهها
وان دگر در فکر جاه و منصب است
روز و شب ز اندیشه در تاب و تب است
❈۲❈
دل به زیر بار غم دارد مدام
جرعه ی آبی نمی نوشد بکام
نی گوارا لقمه ای در کام او
نی بشادی قطره ای در جام او
❈۳❈
خسبد اما خواب راحت نیستش
دل دمی خالی ز فکرت نیستش
خوابها بیند ولی آشفته تر
از سر زلف بتان سیمبر
❈۴❈
دل ز بیم عزلش اندر اضطراب
ظاهرش آباد و باطن بس خراب
چشم او برگرد ره تا کیست این
گوش او بر بانگ در تا چیست این
❈۵❈
گه گراید جانب اختر شمار
ای بیا با خود سطرلابی بیار
یک نظر در حال سال و ماه کن
طالع من بین مرا آگاه کن
❈۶❈
گه زفالک زن زنان جوید خبر
گه معبر خواند و گه رمل گر
خود بپرس از حال او درگاه عزل
گشته مسکین سخره ی ارباب هزل
❈۷❈
آن یکی پرسد ز اخوال درون
وین یکی آرد رکوع واژگون
بیندش اینک کند شکر خدای
یعنی از جور تو رستم هایهای
❈۸❈
وای اگر بیچاره در منصب بمرد
می نداند خود که مالش را که خورد
وارثش دیوانیان دیو سار
می برارند از عزیزانش دمار
کامنت ها