ملا احمد نراقی:نیست راحت تا سفر آید به سر انه کان السفر بعض السقر
❈۱❈
نیست راحت تا سفر آید به سر
انه کان السفر بعض السقر
این مسافر تا ابد در جنبش است
بر کنار از راحت و آسایش است
❈۲❈
کاین نباشد ای برادر جز قیاس
از قیاس ابلیس شد در اقتباس
گفت جعفر آن امام راستین
اول من قاس ابلیس اللعین
❈۳❈
کار بار آن نگارستان پاک
کی توان کردن قیاس از شوره خاک
اندرین عالم مسافر روز و شب
سوی منزل می رود با صد تعب
❈۴❈
در جهان پاک لیکن ای عمو
منزل آید جلد و چابک سوی او
سوی مقصد بایدت رفت این جهان
مقصد آنجا سوی تو گردد روان
❈۵❈
ور تو هم ره را نوردی روز و شب
نی از آنت رنج باشد نی تعب
این سفر راه عراق و شام نیست
طی راهش را پی و اقدام نیست
❈۶❈
راه شهر هستی ملک بقاست
کی در این ره راه رو محتاج پاست
پا نمی خواهم که گردد آبله
بار سنگین نی که گردد راحله
❈۷❈
پای این ره شوق و مرکب عزم توست
کاروان آن سبکباران چیست
چونکه شوق آمد نه رنجست و نه غم
با سبکباری نه محنت نه الم
❈۸❈
ای سبکباران خدا را همتی
فرصتی تا هست از خود رحلتی
هان و هان ای رهروان بیگاه شد
راهزن از حالتان آگاه شد
❈۹❈
همرهان رفتند و در خوابی هنوز
پل شکست و آن سر آبی هنوز
ای خنک آنکس که هنگام رحیل
نی گرفتار کثیر و نی قلیل
❈۱۰❈
خیزد از خواب سبک گردد روان
نی غم یار و نه فکر کاروان
نی ز دزدش بیم و نی خوف عسس
نی کسش در یاد و نی یادش ز کس
❈۱۱❈
هان و هان ای دوستان باوفا
وقت کوچ آمد سوی ملک بقا
تا کی آرامیده ره بی انتهاست
وقت شد بیگاه و رهزن در قفاست
❈۱۲❈
بار سنگین بفکنید از راحله
تا نیایند از قفای قافله
بفکنید از دوش خود این بارها
بارهایی بلکه این بیزارها
❈۱۳❈
آنچه داری ای برادر بار نیست
جز خیال و صورت و پندار نیست
ز امتحان نادیدنیها دیده شد
دیدنیها زامتحان پوشیده شد
❈۱۴❈
ای توانایی که بهر آزمون
بست این نقش بدیع واژگون
کامنت ها