ملا احمد نراقی:گفت آن زن ای قرین دیرباز ای که داری دعوی فهم دراز
❈۱❈
گفت آن زن ای قرین دیرباز
ای که داری دعوی فهم دراز
گر چنین است آنچه گفتی پس چرا
لیس للانسان الا ماسعی
❈۲❈
گفت آری آن توکل و اعتماد
هم بود نوعی ز سعی و اجتهاد
خود توکل هست نزد بندگان
بندگان را سعی می باید در آن
❈۳❈
هم حصولش سعی خواهد هم بقا
هم بجا آوردنش ای خوش لقا
زن جوابش داد گفت این اجتهاد
گر بدی مخصوص عامه از عناد
❈۴❈
پس چه بود این جد و جهد اولیاء
وانهمه اندیشه های انبیاء
نوح کاندر عهد خود افلاک را
بود لنگر هم بسیط خاک را
❈۵❈
ساخت کشتی با هزاران اجتهاد
وقت توفان رفت در کشتی فتاد
موسی عمران پی تحصیل زاد
چوب چوپانی به گردن بر نهاد
❈۶❈
آن زره سازی روان آغاز کرد
وان دگر زنبیل بافی ساز کرد
آن سر سرکرده ی خیل رسل
پیشوای جمله و سالار کل
❈۷❈
آنکه کردش هفت اختر چاکری
هم شبانی کرد و هم سوداگری
شیر یزدان شهسوار ملک دین
کش دو عالم بود در زیر نگین
❈۸❈
باغها از دست خود آباد کرد
بندها از کسب خود آزاد کرد
او همی با بیل کاویدی زمین
رشک بردی بر زمین چرخ برین
❈۹❈
جمله ی اینها که خاصان حقند
چارسوق دین حق را رونقند
نانشان از مزد دست خویش بود
دستشان از آبله پرریش بود
❈۱۰❈
وه تو اکنون طعنه بر کل می زنی
پیش من دم از توکل می زنی
گر نبود از تنبلی ای بی هنر
شیر می دوشیدی از گاوان نر
❈۱۱❈
گر نبودی از تکاهل ای فتی
خایه از مرغان گرفتی در هوا
چونکه در تیه کسالت مانده ای
آیه ی زهد و توکل خوانده ای
❈۱۲❈
چون زنان چون باز پشت پرده ای
از توکل آیه ای بر کرده ای
آیه ی دیگر نخواندستی چرا
نی حدیث انبیاء و اولیاء
کامنت ها