ملا احمد نراقی:آن یکی گردیده محو فلسفه خویش را دانا شمرده از سفه
❈۱❈
آن یکی گردیده محو فلسفه
خویش را دانا شمرده از سفه
فکر او تحدید اطراف و جهات
کار او تشریح حیوان و نبات
❈۲❈
از قدیم آمد جهان یا حادث است
آفریدش یا عبث یا عابثست
بیخبر لیکن ز احکام اله
می نداند جز نمازی گه گاه
❈۳❈
صد دلیل آری پی تجرید نفس
نفس او لیکن به صد زنجیر حبس
طفره باطل می کند در آن و این
خود ولی از طفره ات از کار دین
❈۴❈
سر خلق ک.. همی گوید درست
لیک نتواند که ک.. خویش شست
لیک می فهمد هیولای و صور
از هیولای خود اما بیخبر
❈۵❈
نغز می گوید اشارات شفا
مبتلا لیکن به درد بی دوا
از نماز و روزه گر پرسند ازو
خنده آرد زیر لب چین بر برو
❈۶❈
کان فلان این را برو از عامه پرس
نه ز من علامه فهامه پرس
اهل فضل و علم و دانش را بگو
از نماز و روزه و غسل و وضو
❈۷❈
ای خیو بر روی علم و فضل تو
تیره صد مدرس بود از جهل تو
وهم و پنداری بهم آمیختی
شوری از چون و چرا آمیختی
❈۸❈
نامش استدلال و برهان ساختی
مهره چیدی و قماری باختی
صد خطا زین گونه استدلالها
دیده ای در ماهها و سالها
❈۹❈
برخلاف فهم تو قوم دگر
کرده استدلالها بیحد و مر
زینهمه واقع نباشد جز یکی
بلکه در آنهم بسی باشد شکی
❈۱۰❈
پس چنین فهمی چرا باشد کمال
نام او کن وهم و تصویر و خیال
چون ندانی در پس دیوار چیست
یا کسی کو خانه را در کوفت کیست
❈۱۱❈
یا تورا امشب چه می آید بسر
یا کجا باشد تورا فردا گذر
چون شدی آگه به حال لامکان
عالم ارواح و عقل قدسیان
❈۱۲❈
چون به عقل خود شدی تا کوه قاف
چون زدی از فهم عقل روح لاف
از کجا آمد خبر برگو تورا
از فراز عرش تا تحت الثری
❈۱۳❈
اسب ذهنت برحیا چون تاختی
از ازل را تا ابد چون یافتی
کی شمردی عقل را ای بوالفضول
این فضولیها چرا ای ذوالعقول
کامنت ها