ملا احمد نراقی:گفت شه باشد مرا عهد دیگر زینهار آن را میفکن از نظر
❈۱❈
گفت شه باشد مرا عهد دیگر
زینهار آن را میفکن از نظر
در جزیره چونکه مسکن ساختی
رحل خود را اندر آن انداختی
❈۲❈
از نگار و نقش آن از ره مرو
از فریب عیش آن غافل مشو
آن جزیره گرچه شاد و خرم است
لیک با یک شادی او صد غم است
❈۳❈
گرچه در هر گوشه ای زان گنجهاست
لیک با هر گنج آن صد اژدهاست
غنچه و گل اندر آن بسیار هست
لیک با هر گل هزاران خار هست
❈۴❈
دشت او شاداب چون باغ ارم
گورها کنده ولی در هر قدم
باغ و بستانش که سیراب و تر است
معبر برفست و راه صرصر است
❈۵❈
گلستانش جای زاغان و زغن
کوهسارش مر پلنگان را وطن
جمله کوه و دشت صحرا و قلاع
غول در غول و سباع اندر سباع
❈۶❈
هر بهارش را خزانها در پی است
در پی اردی بهشتش صد دی است
جاده هایی را که بینی اندر آن
جمله راه خانه صیاد دان
❈۷❈
راههایش گر بپیمایی تمام
یا رود سوی قفس یا سوی دام
اندر آن ویرانه های بیشمار
وندر آن ویرانه ها جغدان هزار
❈۸❈
دشمنان جان طوطی سربسر
بر هلاک طوطیان بسته کمر
طوطیان را خون در آنجا ریخته
خونشان با خاک آن آمیخته
❈۹❈
کرده در هر گوشه صیادی کمین
دامها گسترده بر روی زمین
در کمین طوطیان بنشسته اند
طوطیان را بال و پر بشکسته اند
❈۱۰❈
همچنانکه کرده شیطان رجیم
عزم بر کید بنی آدم صمیم
کامنت ها