ناصرخسرو:نگه کن زده صف دو انبوه لشکر یکی را یکی ایستاده برابر
❈۱❈
نگه کن زده صف دو انبوه لشکر
یکی را یکی ایستاده برابر
نه آن جای این را نه این جای آن را
بگردند هردو به هردو صف اندر
❈۲❈
به دو سوی صف دو برادر مبارز
ابا هر یکی پنج فرزند در خور
رسولی شغب کو میان دو صفشان
دوان زین برادر سوی آن برادر
❈۳❈
رسولی که پیغام او از پس او
همی ماند اندر میان دو لشکر
کنند آتشی هر دو لشکر ولیکن
همه روی بر روی بنهند یکسر
کامنت ها