گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شما اینجا هستید :

ناصرخسرو:ای کرده قال و قیل تو را شیدا هیچ از خبر شدت به عیان پیدا؟

❈۱❈
ای کرده قال و قیل تو را شیدا هیچ از خبر شدت به عیان پیدا؟
تا غره گشته‌ای به سخن‌هائی کاینها خبر دهند همی زانها!
❈۲❈
تا گوش و چشم یافته‌ای بنگر تا بر شنوده هست گوا بینا
چون دو گوا گذشت بر آن دعوی آنگاه راست گوی بود گویا
❈۳❈
گر زی تو قول ترسا مجهول است معروف نیست قول تو زی ترسا
او بر دوشنبه و تو بر آدینه تو لیل قدر داری و او یلدا
❈۴❈
بر روز فضل روز به اعراض است از نور و ظلمت و تبش و سرما
روز و شب تو از شب و روز او بهتر به چیست؟ خیره مکن صفرا
❈۵❈
موسی به قول عام چهل رش بود وز ما فزون نبود رسول ما
پس فضل فاضلان نه به اعراض است ای مرد، نه مگر به قد و بالا
❈۶❈
بفزای قامت خرد و حکمت مفزای طول پیرهن و پهنا
بویات نفس باید چون عنبر شایدت اگر جسد نبود بویا
❈۷❈
تنها یکی سپاه بود دانا نادانت با سپاه بود تنها
غره مشو بدانچه همی گوید بهمان بن فلان ز فلان دانا
❈۸❈
کز دیده بر شنوده گوا باید ورنی همیت رنجه کند سودا
گویند عالمی است خوش و خرم بی حد و منتهاست در و نعما
❈۹❈
صحراش باغ و زیر نهفتش در بر تختهاش تکیه‌گه حورا
آن است بی‌زوال سرای ما والا و خوب و پر نعم و آلا
❈۱۰❈
وین قول را گواست در این عالم تابنده همچو مشتری از جوزا
زیرا که خاک تیره به فروردین بر روی می نقاب کند دیبا
❈۱۱❈
وز چوب خشک در فرو بارد دری که مشک بوی کند صحرا
وین چهره‌های خوب که در نورش خورشید بی نوا شود و شیدا
❈۱۲❈
دانی که نیست حاضر و نه حاصل در خاک و باد و آتش و آب اینها
بی شکی از بهشت همی آید این دل پذیر و نادره معنی‌ها
❈۱۳❈
وانچ او ز دور مرده کند زنده پس زنده و طری بود و زیبا
پس جای چون بود، چو بود زنده؟ بل بر مجاز گفته شود کانجا
❈۱۴❈
برگفتهٔ خدای ز کردارش چندین گواهیت بدهند آنا
بر قول ار به جمله گوا یابی در امهات و زاتش و در آبا
❈۱۵❈
وانچ از قرانش نیست گوا عالم رازی خدائی است نهان ز اعدا
تاویلش از خزانهٔ آن یابی کز خلق نیست هیچ کسش همتا
❈۱۶❈
فردی که نیست جز که به جد او امید مر تو را و مرا فردا
چون و چرا ز حجت او یابد برهان ز کل عالم، وز اجزا
❈۱۷❈
چون و چرای عقل پدید آید بی‌عقل نیست چون و نه نیز ایرا
ای بی‌خرد، چو خر زچرا هرگز پرسیدنت ازین نبود یارا
❈۱۸❈
چون و چرا عدوی تؤست ایرا چون و چرا همی کندت رسوا
چون طوطیان شنوده همی گوئی تو بربطی به گفتن بی‌معنا
❈۱۹❈
ور بر رسم ز قولی، گوئی کاین از خواجه امام گفت یکی برنا
پیغمبری ولیک نمی‌بینم چیزیت معجزات مگر غوغا
❈۲۰❈
نظمی است هر نظام پذیری را گر خوانده‌ای در اول موسیقا
چون از نظام عالم نندیشی تا چیست انتهاش و چه بد مبدا؟
❈۲۱❈
خوش بوی هست آنکه همی از وی خاک سیاه مشک شود سارا
وان چیز خوش بود به مزه کایدون شیرین ازو شده‌است چنان خرما
❈۲۲❈
وز مشک خاک بوی چرا گیرد؟ وز آتش آب از چه گرد گرما؟
دانش بجوی اگرت نبرد از راه این گنده پیر شوی کش رعنا
❈۲۳❈
وز بابهای علم نکو بر رس مشتاب بی‌دلیل سوی دریا

فایل صوتی دیوان اشعار قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سـینا -----
2020-07-02T10:37:54
گر زی تو قول ترسا مجهول استمعروف نیست قول تو زی ترسااو بر دوشنبه و تو بر آدینهتو لیل قدر داری و او یلداناصر خسرو چرا یلدا را به ترسایان نسبت میدهد؟! آیا آن زمان از روی ناآگاهی چنین فکر میکردند یا چنیـن بوده؟!
خانم الف
2021-12-20T21:37:24.3410412
به این دلیل که جشن میلاد حضرت مسیح تقریبا همزمان با یلداست و اتفاقا برخی محققین معتقدند که اصلا تاریخ اصلی میلاد ایشان تحریف شده و شب یلدا جایگزین آن شده که بعدها به خاطر اشتباههای تقویمی چندروز جابجا شده