گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

شما اینجا هستید :

ناصرخسرو:بر من بیچاره گشت سال و ماه و روز و شب کارها کردند بس نغز و عجب چون بلعجب

❈۱❈
بر من بیچاره گشت سال و ماه و روز و شب کارها کردند بس نغز و عجب چون بلعجب
گشت بر من روز و شب چندانکه گشت از گشت او موی من مانند روز و روی تو مانند شب
❈۲❈
ای پسر گیتی زنی رعناسب بس غرچه فریب فتنه سازد خویشتن را چون به دست آرد عزب
تو ز شادی خندخند و نیستی آگاه ازان او همی بر تو بخندد روز و شب در زیر لب
❈۳❈
چون خوری اندوه گیتی کو فرو خواهدت خورد؟ چون کنی بر خیره او را کز تو بگریزد طلب؟
چون طمع داری سلب بیهوده زان خونخواه دزد کو همی کوشد همیشه کز تو برباید سلب؟
❈۴❈
ای طلبگار طرب‌ها، مر طرب را غمروار چند جوئی در سرای رنج و تیمار و تعب؟
در هزیمت چون زنی بوق ار بجایستت خرد؟ ور نه‌ای مجنون چرا می‌پای کوبی در سرب؟
❈۵❈
شاد کی باشد در این زندان تاری هوشمند یاد چون آید سرود آن را که تن داردش تب؟
کی شود زندان تاری مر تورا بستان خوش؟ گرچه زندان را به دستان‌ها کنی بستان لقب
❈۶❈
علم حکمت را طلب کن گر طرب جوئی همی تا به شاخ علم و حکمت پر طرب یابی رطب
آنکه گوید هیاهوی و پای کوبد هر زمان آن بحق دیوانگی باشد مخوان آن را طرب
❈۷❈
من به یمگان در به زندانم از این دیوانگان عالم‌السری تو فریاد از تو خواهم، آی رب
اندر این زندان سنگین چون بماندم بی‌زوار از که جویم جز که از فضلت رهایش را سبب؟
❈۸❈
جمله گشته ستند بیزار و نفور از صحبتم هم زبان و هم نشین و هم زمین و هم نسب
کس نخواند نامهٔ من کس نگوید نام من جاهل از تقصیر خویش و عالم از بیم شغب
❈۹❈
چون کنند از نام من پرهیز اینها چون خدای در مبارک ذکر خود گفته‌است نام بولهب!؟
من برون آیم به برهان‌ها ز مذهب‌های بد پاکتر زان کز دم آتش برون آید ذهب
❈۱۰❈
عامه بر من تهمت دینی ز فضل من برند بر سرم فضل من آورد این همه شور و جلب
ور تو را از من بدین دعوی گوا باید گواست مر مرا هم شعر و هم علم حساب و هم ادب
❈۱۱❈
سختیان را گرچه یک من پی دهی شوره دهد واندکی چر بو پدید آید به ساعت بر قصب
می‌فروش اندر خرابات ایمن است امروز و من پیش محراب اندرم با ترس و با بیم و هرب
❈۱۲❈
عز و ناز و ایمنی‌ی دنیا بسی دیدم، کنون رنج و بیم و سختی اندر دین ببینم یک ندب
ایمنی و بیم دنیا همبر یک دیگرند ریگ آموی است بیم و ایمنی رود فرب
❈۱۳❈
چون نخواهد ماند راحت آن چه باشد جز که رنج؟ چون نیارد بر درخت از بن چه باشد جز حطب؟
گز ندارد حرمتم جاهل مرا کمتر نشد سوی دانا نه نسب نه جاه و قدر و نه حسب
❈۱۴❈
نزد مردم مر رجب را آب و قدر و حرمت است گرچه گاو و خر نداند حرمت ماه رجب
نامدار و مفتخر شد بقعت یمگان به من چون به فضل مصطفی شد مفتخر دشت عرب
❈۱۵❈
عیب ناید بر عنب چون بود پاک و خوب و خوش گرچه از سر گین برون آید همی تاک عنب
من به یمگان در نهانم، علم من پیدا، چنانک فعل نفس رستنی پیداست او در بیخ و حب
❈۱۶❈
مونس جان و دل من چیست؟ تسبیح و قران خاک پای خاطر من چیست؟ اشعار و خطب
راست گویم، علم ورزم، طاعت یزدان کنم این سه چیز است ای برادر کار عقل مکتسب
❈۱۷❈
مایه و تخم همه خیرات یکسر راستی است راستی قیمت پدید آرد خشب را بر خشب
مردم از گاو، ای پسر، پیدا به علم و طاعت است مردم بی علم و طاعت گاو باشد بی ذنب
❈۱۸❈
طاعت و احسان و علم و راستی را برگزین گوش چون داری به گفت بوقماش و بوقنب؟
از پس پیغمبر و حیدر بدین در ره مده یک رمه بیگانگان را تات نفزاید عطب
❈۱۹❈
زانکه هفتاد و دو دارد ناصبی در دین امام چیست حاصل خیر، بنگر، ناصبی را جز نصب
بولهب با زن به پیشت می‌رود ای ناصبی بنگر آنک زنش را در گردن افگنده کنب
❈۲۰❈
گر نمی‌بینی تو ایشان را ز بس مستی همی نیست روئی مر مرا از تو وز ایشان جز هرب
پند گیر از شعر حجت وز پس ایشان مرو تا نمانی عمرهای بی‌کران اندر کرب

فایل صوتی دیوان اشعار قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مرتضی قاسمی
2020-05-18T05:42:20
متاسفانه این شعر چند اشتباه تایپی دارد که در زیر به آن اشاره می شود:بیت سوم : ای پسر گیتی زنی رعناست بس غرچه فریب... که به اشتباه ای پسر گیتی زنی رعناسب تایپ شده استبیت ششم: حرف «ر» خونخواره دزد افتاده است.بیت یازدهم علم و حکمت را طلب کن که به اشتباه «واو» جا افتاده است.بیت دوازدهم هیاهوی وزن شعر را دچار اشکال می کند شکل درست آن: های های بیت بیست و ششم «گر ندارد حرمتم..» به اشتباه «گز ندارد حرمتم..» تایپ شده است. بیت سی و پنج، شکل درست آن «بوقماش و بوقتب» است که قماش یعنی جنس پست و بی ارزش و قتب یعنی پالان؛ شخص خاصی مراد از بوقماش و بوقتب نیست بلکه لقبی است برای عام؛ البته بوقتب می تواند طنز و تعریضی به ابوقتیبه دینوری باشد. در این بیت «قتب» به اشتباه قنب نوشته شده استبیت سی و هفت در اصل «چیست حاصل خیز، بنگر..» که به اشتباه «چیست حاصل خیر..» نوشته شده است.