گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ناصرخسرو:دیر بماندم در این سرای کهن من تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن

❈۱❈
دیر بماندم در این سرای کهن من تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن
خسته ازانم که شست سال فزون است تا به شبانروزها همی بروم من
❈۲❈
ای به شبان خفته ظن مبر که بیاسود گر تو بیاسودی این زمانه ز گشتن
خویشتن خویش را رونده گمان بر هیچ نشسته نه نیز خفته مبر ظن
❈۳❈
گشتن چرخ و زمانه جانوران را جمله کشنده است روز و شب سوی گشتن
ای بخرد، با جهان مکن ستد و داد کو بستاند ز تو کلند به سوزن
❈۴❈
جستم من صحبتش ولیکن از این کار سود ندیدم ازانکه سوده شدم تن
گر تو نخواهی که زیرپای بسایدت دست نبایدت با زمانه پسودن
❈۵❈
نو شده‌ای،نو شده کهن شود آخر گرچه به جان کوه قارنی به تن آهن
گرت جهان دوست است دشمن خویشی دشمن تو دوست است دوست تو دشمن
❈۶❈
گر بتوانی ز دوستی جهان رست بنگر کز خویشتن توانی رستن ؟
وای بر آن کو زخویشتن نه برآید سوخته بادش به هردو عالم خرمن
❈۷❈
دوستی این جهان نهنبن دلهاست از دل خود بفگن این سپاه نهنبن
مسکن تو عالمی است روشن وباقی نیست تو را عالم فرودین مسکن
❈۸❈
شمع خرد بر فروز در دل و بشتاب با دل روشن به سوی عالم روشن
چون به دل اندر چراغ خواهی افروخت علم و عمل بایدت فتیله و روغن
❈۹❈
در ره عقبی به‌پای رفت نباید بلکه به جان و به عقل باید رفتن
خفته مرو نیز بیش ازین و چو مردان دامن با آستینت برکش و برزن
❈۱۰❈
توشهٔ تو علم و طاعت است در این راه سفره دل را بدین دو توشه بیاگن
آن خوری آنجا که با تو باشد از ایدر جای ستم نیست آن و گر بزی و فن
❈۱۱❈
گر نتوانی چو گاو خورد خس و خار تخم خس و خار در زمین مپراگن
بار گران بینمت، به توبه و طاعت بار بیفگن، امل دراز میفگن
❈۱۲❈
کرده‌است ایزد زلیفنت به قران در عذر بیفتاد از آنکه کرد زلیفن
جمله رفیقانت رفته‌اند و تو نادان پست نشسته‌ستی و کنار پر ارزن
❈۱۳❈
گوئی بهمان زمن مهست و نمرده‌است آب همی کوبی ای رفیق به هاون
تا تو بدین برزنی نگاه کن، ای پیر چند جوانان برون شدند ز برزن
❈۱۴❈
گر به قیاس من و تو بودی، مطرب زنده بماندی به گیتی از پس مؤذن
راست نیاید قیاس خلق در این باب زخم فلک را نه مغفر است و نه جوشن
❈۱۵❈
علم اجلها به هیچ خلق نداده است ایزد دانای دادگستر ذوالمن
خلق همه یسکره نهال خدای‌اند هیچ نه برکن تو زین نهال و نه بشکن
❈۱۶❈
دست خداوند باغ و خلق دراز است بر حسک و خار همچو بر گل و سوسن
خون بناحق نهال کندن اوی است دل ز نهال خدای کندن برکن
❈۱۷❈
گر نپسندی هم که خونت بریزند خون دگر کس چرا کنی تو به گردن؟
گرت تب آید یکی ز بیم حرارت جستن گیری گلاب و شکر و چندن
❈۱۸❈
وانگه نندیشی ایچ گاه معاصی زاتش دوزخ که نیستش در و روزن
شد گل رویت چو کاه و تو به حریصی راست همی کن نگار خانه و گلشن
❈۱۹❈
راست چگونه شودت کار، چو گردون راست نهاده‌است بر تو سنگ فلاخن
دام به راهت پرست، شو تو چو آهو زان سو و زین سو گیا همی خور و می‌دن
❈۲۰❈
روی مکن سوی مزگت ایچ و همی رو روزی ده ره دنان دنان به سوی دن
دمنه به کار اندر است و گاو نه آگاه جز که تو را این مثل نشاید گفتن
❈۲۱❈
کو نبود آنکه دن پرستد هرگز دن که پرستد مگر که جاهل و کودن؟
گلشن عقل است مغز تو مکن، ای پور، گلشن او را به دود خمر چو گلخن
❈۲۲❈
معدن علم است دل چرا بنشاندی جور و جفا را در این مبارک معدن؟
چون نبود دلت نرم سود ندارد با دل چون سنگ پیرهن خز ادکن
❈۲۳❈
جهلت را دور کن زعقلت ازیراک سور نباشد نکو به برزن شیون
بررس نیکو به شعر حکمت حجت زانکه بلند و قوی است چون که قارن
❈۲۴❈
خوب سخنهاش را به سوزن فکرت بر دل و جان لطیف خویش بیاژن

فایل صوتی دیوان اشعار قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سعید
2012-07-02T16:34:03
به نظر می رسد بیت دوم باید به جای شست، شصت نوشته شود
مهر
2014-03-12T22:04:23
صورت درستِ بیت «دست خداوند باغ و خلق دراز است / بر حسک و خار همچو بر گل و سوسن» احتمالاً این است:«دستِ خداوندِ باغِ خلق دراز است / بر خَسَک و خار همچو بر گل و سوسن».
مجید
2014-09-21T01:41:02
هر دو دوست گرامی مهر و سعید این اشتباه را مرتکب شده اند برخی کلمات به صورت معرب و برخی به همان شکل قدیم فارسی به کار می رود.شصت معرب شست است و خسک معرب حسک.پس شاعر در مورد نخست واژه فارسی و مورد دوم عربی به کار برده است.
امیر افشین فرهادیان
2020-04-10T16:44:08
در بیت 20 مصراع دوم، گربزی، به صورت گر بزی نوشته شده که صحیح نیست. گُربُزی به معنای حیله گری ، مکر و نیز زیرکی است.
ایمان کیانی
2019-06-11T11:05:18
شاعر بسیار خوب از این وزن برای نشان دادن خستگی و رنج بسیاری که در عمر دراز، در غربت کشیده، سود جسته است.
افسانه چراغی
2021-01-19T11:49:44
این بیت سوالی نیست. لطفا علامت سوال را پاک کنید:گر بتوانی ز دوستی جهان رَستبنگر کز خویشتن توانی رستناگر بتوانی از دوستی با دنیا رهایی یابی، آگاه باش که از نفس خویش هم می‌توانی رهایی یابی.
مرشد
2020-12-10T13:45:03
در اپرای عروسکی مولوی، قطعه «عاشق است چون زمرد» به زیبایی خوانده شده است.
مچتبی مینوی
2017-07-23T17:40:21
در مصراعخلق همه یکسره نهال خدایندکلمه یکسره به اشتباه یسکره درج شده است.
رضا مهام آذر
2017-12-03T08:52:01
برخی از ابیات این قصیده را حسین علیشاپور در اپرای عروسکی مولوی (اثری از بهروز غریب پور، به آهنگسازی بهزاد عبدی) در نقش بهاء ولد، پدر مولانا، خوانده است.
shk clickmank
2018-08-09T09:05:40
درود بر همه دوستان پر تلاش تاریخ مای**پیشنهاد و انتقادی عمومی**توجه به ویرایش فنی، رایانه‌ای، نوشتاری و فاصله و نیم فاصله و... قابل تقدیر و ستایش است اما بی اعتنایی به سوسول بازی‌ها و ضوابط من درآوردی و تایید نشده برخی ویراستاران و کم توجهی به سیما و چهره خط فارسی بخاطر قرائت و تقطیع شعر پسندیده نیست،چرا که تقطیع مقوله‌ای جدا از چهره خط فارسی است.با سپاسشمشاد کشت‌کار
موسی روستایی
2018-06-06T19:38:37
ای به شبان خفته ظن مبر که بیا سود گر تو بیاسودی این زمانه زگشتن شبان: شبها معنی بیت: ای که شبها می خوابی و آسوده ای، فکر نکن وقتی که تو می خوابی این دنیا هم خواب است، نه، او دارد می گردد و دیگرگون می شود
موسی روستایی
2018-06-06T19:48:17
دوستی این جهان نهنبن دلهاست از دل خود بفگن این سیاه نهنبن نهنبن: سرپوش دیگ معنی بیت: دوستی با این دنیا گویی سرپوش گذاشتن بر روی دل است. این در سیاه را از روی دست بردار تا دلت بینا شود
ایمان کیانی
2021-06-28T23:27:57.7137203
در بیت بیستم، مصرع دویم، واژه‌ی گربزی رو روی هم بنویسید. گربزی به معنی زرنگی و زیرکی
syed asad
2021-11-17T18:48:20.1728909
الحق که تیز بینانه بود
جهن یزداد
2022-12-30T19:22:29.5479749
خسک و هسک هر دو پارسی هستند