گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ناصرخسرو:بدخو جهان تو را ندهد دسته تا تو ز دست او نشوی رسته

❈۱❈
بدخو جهان تو را ندهد دسته تا تو ز دست او نشوی رسته
بستهٔ هوا مباش اگر خواهی تا دیو مر تو را نگرد بسته
❈۲❈
دیو از تو دست خویش کجا شوید تا تو دل از طمع نکنی شسته؟
تا کی بود خلاف تو با دانا او جسته مر تو را و تو زو جسته
❈۳❈
ای خوی بد چو بندهٔ بد رگ را صد ره تو را به زیر لگد خوسته
جز خوی بد فراخ جهانی را بر تو که کرد تنگ‌تر از پسته؟
❈۴❈
بشنو به گوش دل سخن دانا تا کی بوی به جهل کبا مسته؟
تا کی روی چو کرهٔ بد گوهر جل و عنان دریده و بگسسته؟
❈۵❈
چون از فساد باز کشی دستت آنگه دهد صلاح تو را دسته
چون چرغ را دهند، هوای دل یک چند داده بود تو را مسته
❈۶❈
آن باد ساری از سر بیرون کن اکنون که پخته گشتی و آهسته
وان چون چنار قد چو چنبر شد پر شوخ گشت دست چو پیلسته
❈۷❈
آن را که او سپر کند از طاعت تیر هوای دل نکند خسته
گرد از دل سیاه فرو شوید مسح و نماز و روزهٔ پیوسته
❈۸❈
هر گه که جست و جوی کنی دین را دنیا به پیشت آید ناجسته
جای خلاف‌هاست جهان، دروی شایسته هست و هست نشایسته
❈۹❈
بگذر ز شر اگر نبود خیری نارسته به بود چو به بد رسته
نشنودی آن مثل که زند عامه «مرده به از به کام عدو زسته»
❈۱۰❈
اندر رهند خلق جهان یکسر همچون رونده خفته و بنشسته
بایسته چون بود به‌سزا دنیا چون نیست او نشسته و بایسته
❈۱۱❈
بر رفتنیم اگرچه در این گنبد بیچاره‌ایم و بسته و پیخسته
روزان شبان بکوش و چو بیهوشان مگذار کار بیهده برسته
❈۱۲❈
هرچیز باز اصل همی گردد نیک و بد و نفایه و بایسته
دانست باید این و جز این زیرا دانسته به بود ز ندانسته
❈۱۳❈
بر خوان ژاژخای منه هرگز این خوب قول پخته و خایسته

فایل صوتی دیوان اشعار قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

گلاویژ شیخ الاسلامی
2017-10-21T23:54:08
سلام؛ از دوستان فرهیخته ای که با مفاهیم پیچیدۀ اشعار ناصر خسرو آشنایی دارند، خواهش می کنم مصراع دوم بیت هفتم: (تا کی بوی به جهل کبا مسته) را معنی بفرمایند. "کبا" و "مسته" هریک جداگانه در لغت نامۀ دهخدا معنی شده اند. امّا در این شعر چه مفهومی دارند؟ با سپاس