گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ناصرخسرو:ای خورده خوش و کرده فراوان فره اکنون که رفت عمر چه گوئی که چه؟

❈۱❈
ای خورده خوش و کرده فراوان فره اکنون که رفت عمر چه گوئی که چه؟
ای بر جهنده کره، ز چنگال مرگ شو گر به حیله جست توانی بجه
❈۲❈
از مرگ کس نجست به بیچارگی بی‌هوده‌ای نبرد کسی ره به ده
حلقهٔ کمند گشت زه پیرهنت چون کرد بر تو چرخ کمان را به زه
❈۳❈
تو نرم‌شو چو گشت زمانه درشت مسته برو که سود ندارد سته
بر نه به خرت بار که وقت آمده است دل در سرای و جای سپنجی منه
❈۴❈
خواهی که تیر دهر نیابد تو را جوشن ز علم جوی و ز طاعت زره
بنگر چگونه بست تو را آنکه بست اندر جهان به رشته به چندین گره
❈۵❈
بیدار شو ز خواب کز این سخت بند هرگز کسی نرست مگر منتبه
زاری نکرد سود کسی را که کرد زاری و آب چشم کنارش زره
❈۶❈
عمرت چو برف و یخ بگدازد همی او را به هرچه کان نگدازد بده
زر است علم، عمر بدین زره بده در گرم سیر برف به زر داده به
❈۷❈
کار سفر بساز اگرچه تو را همسایه هست از تو بسی سال مه
دیوی است صعب در تن تو آرزو جویای آز و ناز و محال و فره
❈۸❈
هرگه که پیش رویت سر برکند چون عاقلان به چوب نمیدیش ده
همچون شکر به هدیه ز حجت کنون بشنو ز روی حکمت بیتی دو سه
❈۹❈
فرزند توست نفس، تو مالش دهش بی‌راه را یکی به‌ره آرد به ره
هرگز نگشت نیک و مهذب نشد فرزند نابکار به احسنت و زه
❈۱۰❈
ناکشته تخم هرگز ناورد بر ای در کمال فضل تو را یار نه
از مردمان به جمله جز از روی علم مه را به مه مدار و نه که را به که

فایل صوتی دیوان اشعار قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها