گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ناصرخسرو:به فرش و اسپ و استام و خزینه چه افزاری چنین ای خواجه سینه؟

❈۱❈
به فرش و اسپ و استام و خزینه چه افزاری چنین ای خواجه سینه؟
به خوی نیک و دانش فخر باید بدین پر کن به سینه اندر خزینه
❈۲❈
شکر چه نهی به خوان بر چون نداری به طبع اندر مگر سرکه و ترینه؟
چو نیکو گشته باشد، خوت، بر خوانت چه میده است و چه کشکینهٔ جوینه
❈۳❈
اگر نبود دگر چیزی، نباشد ز گفتار نکو کمتر هزینه
چو ننوازی و ندهی گشت پیدا که جز بادی نداری در قنینه
❈۴❈
ز خمی دانگ سنگی چاشنی بس اگر سرکه بود یا انگبینه
زمانه گند پیری سال خورده است بپرهیز،ای برادر،زین لعینه
❈۵❈
چو تو سیصد هزاران آزموده است اگر نه بیش ،باری بر کمینه
نباشد جز قرین رنج واندوه قرینی کش چنین باشد قرینه
❈۶❈
بسی حنجر بریده است او به دنبه شکسته است آهنینه بابگینه
به فردا چه امیدستت ؟که فردا نه موجود است همچون روز دینه
❈۷❈
نگه کن تا کجا بودی واینجا که آوردت در این بی‌در مدینه
چه آویزی درین؟ چون می‌ندانی که دینه است این مدینه یا کهینه
❈۸❈
یکی دریای ژرف است این، که هرگز نرسته است از هلاکش یک سفینه
ز بهر این زن بدخوی بی‌مهر چه باید بود با یاران به کینه؟
❈۹❈
که از دستش نخواهد رست یک تن اگر مردینه باشد یا زنینه
ز دانش نردبانی ساز و برشو بر این پیروزه چرخ پر نگینه
❈۱۰❈
وز این بدخو ببر از پیش آنک او نهد بر سینه‌ت آن ناخوش برینه

فایل صوتی دیوان اشعار قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها