گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ناصرخسرو:چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت

❈۱❈
چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت
این تیغ نه از بهر ستمگاران کردند انگور نه از بهر نبید است به چرخشت
❈۲❈
عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت
گفتا که «کرا کشتی تا کشته شدی زار؟ تا باز که او را بکشد آنکه تو را کشت؟»
❈۳❈
انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت

فایل صوتی دیوان اشعار قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مجتبی خراسانی
2015-10-01T11:03:18
بسم الله الرحمن الرحیمشاعر با بیان این که «تیغ برای آدم کشی نیست» و «هر کشنده ای سرانجام کشته می شود» خواننده و مخاطب را از فرجام بد مردم آزاری و آدم کشی بیم می دهد. وی داستانِ عیسی (ع) را می آورد که خطاب به مقتول گفت: « که را کشتی، تا تو را کشتند؟ و باز قاتل تو را که خواهد کشت؟ » تعبیر شاعر در این واقعه بیان گر این است که وی مکافات دنیوی را هم چون اصلِ مسلّمی می شمارد و گویی، هیچ تردیدی در آن ندارد.(این شعر را به رودکی هم نسبت داده اند.)بمنه و کرمه
مجتبی خراسانی
2015-10-01T11:13:48
پوزش، سهوالقلم: ستم کاران
روفیا
2015-10-01T12:18:24
آنک گویند اولیا در که بوندتا ز چشم مردمان پنهان شوندپیش خلق ایشان فراز صد که‌اندگام خود بر چرخ هفتم می‌نهندگر به ظاهر آن پری پنهان بودآدمی پنهان‌تر از پریان بودنزد عاقل زان پری که مضمرستآدمی صد بار خود پنهان‌ترستآدمی نزدیک عاقل چون خفیستچون بود آدم که در غیب او صفیستدرود عبدالواحد گرامیآیا آدمی که در مجلس بزم نشسته است براستی دلی خرم دارد ؟آیا هر گریه ای غمبار است ؟آیا انسان نمیتواند لبخند بزند ولی دلی فسرده ، بیمناک ، نا امید و طوفانزده داشته باشد ؟بخشی در وجود آدمی نهاده شده غیر از کالبد او ،آدمی میتواند در مجلل ترین کاخها بزید ولی هر روز صد مرتبه بمیرد !آیا همین که کالبد او را ظاهرا در راحتی ببینیم بدین معنی است که او کامیاب است و رستگار ؟مگر نیازهای این تن خاکی چقدر است ؟چند وعده غذا و چند رختخواب و چند جفت نیاز دارد ؟این همه زیاده خواهی بشر آیا گمان نمیکنید ریشه در ناکامی های روح او دارد که بشر به اشتباه آن را به کمبود های جسم نسبت میدهد و با افزایش دارایی ها از هر طریق ممکن در جستجوی شادی حقیقی به بیراهه میرود ؟سزای گناه ( مردم آزاری ) بلافاصله پس از ارتکاب آن شروع میشود . اگر این مردم آزاری در حد کشتن انسان باشد مرگ تدریجی آن کشنده از لحظه ای که فردی را از هستی ساقط میکند آغاز میشود .شاید ظاهرا در میان مردم باشد . بخورد و بیاشامد و ...ولی ذهن او از موهبت رستگاری ، آسودگی ، شادی حقیقی و حس امنیت برای همیشه محروم خواهد بود !ذهن آدمی همانجایی نیست که جسمش است !گناه بشر جهل اوست و به محض ارتکاب جهل مجازاتش را میکشد .همین که درجاتی از شعور انسانی و آنچه باید یک انسان در طی حیاتش دریابد تنزل پیدا کند و به درجه حیوانی نزدیک شود مجازات اوست ، اینطور فکر نمیکنید ؟
پیام
2015-10-01T14:50:22
سرکار خانم روفیادرود بر شما چون تیغ به دست آمد ، مردم همه کشتندخجلت زده از ساحت دادار نگشتندگفتند که حکم ابدی بر نوک شمشیردر روز ازل در دل اسرار نوشتندبر کودک و بر بی گنه آمد چو سر تیغآن تلخ نهالی که درین مزرعه کِشتندخونین شد ازین قهر همه ملک دلیرانزان ملک که از عشق بسی تافته رشتندجهال به حرص و طمع کسب غنائمزهری ز تعصب به تن عشق سرشتندبا احترام به نظرگاه شما ، نخیر اینطور هم نیست وقتی قتل و غارت و اسیر گیری و برده فروشی با تعصب مسلکی و در راه خدا ، اگرچه ناحق انجام پذیرد هیچ مجازاتی در پی نخواهد داشت ” که ”ذهن از موهبت رستگاری ، آسودگی ، شادی“ حقیقی و حس امنیت برای همیشهبرخوردار میشودبنگرید تاریخ را و تجاوز های تعصب وار مسلکی رادر لابلای نیش تند قلم آقای عبدالواحد , حقیقتی نهفته بود وجدانها در پرتو زورمند تعصب چشم بر هم می نهندتیغ های آخته ی خشک مغزان کور دل بر بیگناهان فرو می باردهر کُشته ای گناهکار نبوده و هر قاتلی به عذاب وجدان گرفتار نیامده تا سزای خویش ببینداین شعر ناصر خسرو هم از ایمانی بی مورد نشاًت گرفتهپایدار باشید´
روفیا
2015-10-01T15:02:59
عدالت symmetry و توازن جهان آفرینش است .
روفیا
2015-10-01T15:01:46
اگر عدالتی نبود هرگز علم پیدا نمی شد .
دکتر ترابی
2015-02-06T18:14:37
جناب مکتبی، زبان ای شعر زبان فاخر تبعیدی دره یمکان ناصر خسرو قبادیانی است. بی توجه به اینکه بانو یا آقای انگلیسیی گفته و تایید کرده باشد. ما خود زبان و فرهنگمان را به از بیگانگان میشناسیم . ببخشایید و باقی و بر قرار بوید.
سیاوش
2015-02-06T04:06:33
این شعر هم در دیوان رودکی( تا جایی که یادمه تو تاریخ ما هم هست) آمده است و هم در دیوان ناصر خسرو، که اینگونه اشعار در فارسی کم نیستند مثل شعرهایی از دیوان کمال الدین یا... در بعضی نسخ حافظ و یا شعری دیگر که در دیوان ناصر خسرو و انوری مشترک است و... نظر شخصی من اینه که این شعر بیشتر به رودکی می خوره ولی خب واقعیش اینه که فعلن دلیلی که نشون بده شعر مال کدوم یکی از این دو شاعر ( یا حتی نفر سومی ) است به قطعیت نیست
محمد
2015-01-01T18:18:34
این تیغ نه از بهر ستمکاری و کشتن صحیح است و شعر هم از ناصر خسرو قبادیانی هست بنده کتاب قدیمی و خطی این اشعار رو دارم
مست رند
2015-04-10T12:07:05
درودبا احترام چه فرقی داره رودکی گفته یا حکیم خسرو همه یک هستند نه یک عدد. کاش یه اجباری بود برای سیاستمدارن عالم که کلاس ادبیات می رفتند. تا شاید جنگی در نگیره مردم کشته نشند
احسان
2016-10-23T13:06:05
طبق تحقیقات آقای سعید نفیسی باید این شعر سروده رودکی باشهمن دیوان شعر رودکی تصحیح سعید نفیسی رو دارماین شعر توی کتابم هست
گمنام
2016-06-23T17:58:13
از آنجا که بر پایه فرمایش آقای عبد العلی مکتبی فرد سر کارخانم ' مریت هاوکس " جهانگرد انگلیسی این شعر را از ناصر خسرو دانسته است جای هیچگونه گفتگویی نمی ماند!! به هوش باشید که خانم جهانگردی انگلیسی است و در باب صحت نظر هیچ انگلیسیی نباید تردید کرد، به ویژه که سال در گذشت شآعر راهم بر خلاف همه تذکره ها با دقت تمام ثبت کرده است. فراموش نکنید رازخط فارسی باستان را هم یک افسر جوان انگلیسی که ماموریت اطلاعاتی داشت کشف کرد..
محمد معیر
2016-04-05T05:00:45
همانگونه که انگور بهر استحصال شراب بوجود نیامده، ویعنی که: برای شراب ساز یا شراب سازان نکرده اند، تیغ را نیز از بهر ستمکاران پدیدی نیاورده اند، وبسا باشد که تیغ و یاهر سلاح دیگر من حیث کاربرد دفاعی اش ملحوظ نظر باشد. نتیجه اینکه : تیغ را برای ستمکاران نساخته اند .
مصطفی گلیاری
2016-03-29T13:40:22
اگه شخصیت رودکی و ناصرخسرو رو نگاه کنیم، میشه نتیجه گرفت این شعر به ناصرخسرو شبیه تره چرا؟ زیرا ناصرخسرو حجت اهل خراسان بوده و شراب نمیخورده اما رودکی شراب رو دوست داشته بنابراین بعیده که گفته باشه انگور نه از بهر نبیذ است به چرخشتچرخشت چیزی مثل حوض بوده که انگور توش می ریختن و با لگد له می کردن تا نبیذ یا شراب بسازن.
سعید
2012-02-03T00:30:11
سلام لازم دونستم یکی دو مورد رو متذکر بشم که طبق لغت نامه دهخدا جلد 14 بجای تیغ ، کارد و بجای ستمگاران ، ستمکاران . و نبیذ درسته نه نبید و حیران درسته نه حبران و فک کنم تا باز کجا کشته شود آنکه تو را کشت صحیحتر باشه
عبدالعلی مکتبی فرد
2011-12-18T10:54:03
این شعر را سرکار خانم مریت هاوکس جهانگرد انگلیسی که در دوره رضا شاه از شیراز و تهران و ...بازدید کرده در بخش سفر اصفهانش آورده و ذکر کرده که شعر از ناصر خسرو است گرچه سال وفات وی را 1800 نوشته (و یا در ترجمه یا چاپ ترجمه فارسی چنین آمده ) ص145 کتاب "ایران واقعیت یا افسانه "خاطرات سفر نامبرده چ دوم 1371آستان قدس
نامدار
2013-02-05T23:48:33
این شعر را به این صورت هم دیده ام:چون تیغ به دست آری مردم نتوان کُشتچون نزد خداوند بدی نیست فرامُشتاین تیغ که از بهر ستمگران بکردندانگور نه از بهر نبید است به چرخشتعیسی به رهی دید یکی کُشته فُتادهحیران شد و بگرفت به دندان سر انگشتکی کُشته که را کُشتی تا کُشته شدی زارتا باز کجا کُشته شود آنکه ترا کُشتانگشت مکن رنجه به در کوفتن کستا کس نکند رنجه به در کوفتنت مُشتارادتمند
ناشناس
2009-10-06T12:31:14
این شعر قطعا مربوط به رودکی لست
حامد
2010-03-10T22:04:55
اما من تا حالا نشنیدم این شعر سروده رودکی باشه دوستانی که نظر مخالف دارند لطفا منبع معرفی کنند. با تشکر
دوست
2010-09-02T14:30:29
با سلام در یکی از کتاب های درسی فارسی دبیرستان ما ( سال های 70 تا 73 ) این شعر به همین صورت آمده است و در همان کتاب نیز یاد آور شده که این شعر مربوط به « ناصر خسرو » می باشد . یک نکته ی دیگر ( که کلی است ) این که در ادبیات فارسی در صورتی که بعد از کلمه ای که به حروف « الف » ، « واو » و « ی » ختم می شود ، کلمه ای مانند « است » بیاید ، الف نوشته می شود ولی خوانده نمی شود ( یعنی در تلفظ به کلمه ی قبل از خود می چسبد ) . به همین دلیل بهتر است در این موارد کلمه ها به طور کامل نوشته شوند و مطابق دستور « خواندن متون » ، خوانده شوند . در این جا شما یک غلط املایی دارید و آن این است که « نبید است » را « نبیدست » نوشته اید که ضمن این که مشمول توضیحات بالا نمی شود ، به طور کل کلمه ها را نیز ناقص کرده است . شاد باشید .---پاسخ: با تشکر، «نبید است» تصحیح شد.
جوادصالحی
2014-01-22T17:52:19
باسلام بیت چهارم را بنده اینگونه شنیده ام که بنظرم موزونتراست .گفتا تو"که را کشتی" تاکشته شدی زار تابازکجاکشته شودآنکه توراکشت.
محمود
2013-06-10T23:12:32
هزج مثمن اخرب مکفوف محذوفمفعول مفاعیل مفاعیل فعولنیاهزج مثمن اخرب مکفوف مقصورمفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل؟
Dashali
2020-01-12T07:07:56
ای برادر قصه چون پیمانه‌ایستمعنی اندر وی مثال دانه‌ایستدانهٔ معنی بگیرد مرد عقلننگرد پیمانه را گر گشت نقلپس اوقات مبارک خود را به بیهوده انگشت خراشیدن تلف نکنید و یکدیگر را میازارید و در پی معنا و معرفت باشید.
اسماعیل
2020-11-30T14:11:26
ستمکاری درست استنه ستمکاران
اردشیر
2020-12-27T15:03:09
با سلام به همه تلشگران که برای شفافیت این آثار گرانبها وقت گذاشتند و اما، بیت چون تیغ بدست آری.... تصورم درسته چون در طریق گفتن بیت خبری سوالی.... معنی آشکار میشه و به این صنعت هنری پی میبریم، چرا هرکس تیغ داره نمیتونه مردم بکشه... واضحح است چرخشت بمعنی له کردن انگور برای ریختن شرابه فقط در شکل بیانه تمام.
آزادبخت
2021-04-02T03:19:28
اگر از نام عیسی که اسم خاص است بگذریم اینشعر سراپا یک یا دو وازه عربی دارد و بدین روانی - این شعر میتواند که از رودکی باشد زندیک خداوند بدی نیست فرامشت به به به این شیوایی و رسایی این تیغ نه از بهر ستمگاران کردند انگور نه از بهر نبیذ است به چرخشت - بند بند این شعر رساست
سمنه
2021-04-16T07:18:40
این درست نیست که بگه: کشته شدی زان.؟.(یعنی از آن،به آن دلیل.؟.
سید مجتبی رحمانی
2020-10-29T23:21:57
نبیذ درست است به معنای شراب انگور
Dr.Mazluminejad
2020-09-25T17:39:35
درود به پیشگاه همرهان نازنینمتاسفانه مصرع سوم از وزن خارج است
روح ا...
2017-10-11T02:29:23
چقدر دیدگاه ضد و نقیض!!چقدر ذهن سازنده و چقدر ذهن بیمار!ما انسانها آنقدر درگیر ظاهر می‌شویم که از باطن غفلت می‌کنیم.ای برادر قصه چون پیمانه استمعنی اندر آن به سان دانه استدانه‌ی معنی بگیرد مرد عقلننگرد پیمانه را گر هست نقلبه خدا اگر یک دقیقه به معنا و حقیقت شعر فکر می‌کردیم مجال حاشیه نوشتن پیدا نمی‌کردیمیا علی
مهران ش
2017-02-07T11:09:48
در مورد بیت:این تیغ نه از بهر ستمگاران کردندانگور نه از بهر نبید است به چرخشتاز لحاظ معنا کلمه نبید یا نبیذ در مصرع دوم نادرست است، چرا که در چرخشت انگور را از برای گرفتن شراب می‌ریزند. درست این مصرع این باید بوده باشد که «انگور نه از بهر مویز است به چرخشت»
جهانگیر
2018-09-01T15:04:55
سلامهمانطور که انگور برای بدست آوردن شراب نیست ، تیغ هم به منظور ستم کاری کردن درست نشده است. این دیگر این همه نفی و تائید لازم ندارد. به گمان من اگر هر دو شاعر بزرگوار هم به (ستمکاری کردن) شهادت بدهند،باز بی جهت به استناد دست نوشته ناسخی که در جائی به غلط (ستمکاران کردند) آورده، به این لفظ بی معنا اصرار می کنید. اصلا (تیغ کردن) که گذشته آن تیغ کردند می شود چه معنائی می دهد؟ آیا کردن به معنی ساختن است؟ پس (ویران کردن) چه میشود؟ تا آنجا که به (کردن) مربوط است،این لفظ بخش چندمین افعال مرکب است. چون دیدار کردن؛تماشا کردن ، تمنا کردن و قص علیهذا. استادان ودانشمندان گرانقدری که بیش از پنجاه سال پیش، بر تنظیم و تهیه کتابهای درسی همسالان من نظارت داشتند،لابد نسخه صحیح و نزدیکتر به معنی مورد نظر حکیمانه ناصر خسرو را در دست داشته اند که این قصیده را با عنوان((ناصر خسرو گوید)) آغاز کرده بودند. ضمنا انتساب این قطعه به قصیده سرای بزرگ ابوعبداله جعفربی محمد ملقب به رودکی، بیشتر به دلخوشی پسوند( سمرقندی) آن پارسی گوی ایرانی است.
بنده حقیر
2018-10-01T06:00:28
بنام خدااین شعر خواه از ناسرخسرو باشد و خواه از رودکی، دچار مشکلات وزنی در چند مصرع است، لذا یا این شعر از هیچ یک از این شعرا نیست و منصوبیست که با مضمونی پر محتوا ولی اشکال وزنی سروده شده یا اینکه توسط افرادی دچار دگرگونی و تحریف در روایط شده.این شعرمیتوانسته مثلا بشکل زیر سروده شده باشد:چون تیغ برآری، مردم نتوان کشتنزدیک خداوند، بدی نیست فرامشتاین تیغ نه از بهر ستم خلق نمودند انگور نه از بهر نبید است به چرخشتعیسی برهی دید یکی کشته فتادهحیران شد و بگرفت بدندان سر انگشتگفتا که کرا کشت که شد کشته جنین زار؟تا باز که آید بکشد آنکه ورا کشت؟!انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس!تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت
بهنام
2018-10-08T13:03:15
با درودکلمه ستمکاران در متن شعر به اشتباه ستمگاران کتابت شده که شایسته اصلاح می باشد.باسپاس
فرهام
2018-07-24T23:48:18
بر سر چهار بیت شعر شگفتا که چه نبرد عقیده ای درگرفتهدر نظرات دوستان از تفکرات نوافلاطونی تا اپیکوری به چشم می آیدو جالب آنکه در قاطبه نظرات عزیزان بارقه هایی از سطح سواد بالا دیده می شود. آنچه از این بحث مجمل برداشت می شود مارا به مشکل مفصل تاریخ معاصر ایران را در راه رسیدن به رستگاری رهنمون می سازد و آن چیزی نیست جز تشتت عقایدمارا چه شده که پس از هزاره ها تاریخ و تمدن به جای پیشروی به سوی وحدت فکری ره به سوی انفکاک عقیده و جدایی اندیشه بردیماز تک تک نظرات دوستان حس تفوق کلام و اندیشه و انزجار و تنفر از عقیده دیگران فوران می کند.به راستی این ملت تاریخی به کجا می رود؟
مهات
2021-07-31T07:36:09.6103094
 رودکی بزرگ برای "ضرورت شعری" فراموش را فرامشت نمی کند.   بند دوم سروده  "نزدیک خداوند بدی نیست فرا مشت"  به این میاناست که در نزدخداوند بدی‌ئی فراتر از بزرگی کشتن مردمان بی‌گناه به دست تیغ‌داران نیست .  مشت در اینجا به میانای "موست" در زبان پهلوی است که به میانای بزرگ و بسیار و کلان است . که هنوز درزبان مازندرانی به میانای آکنده و سرشار و لب‌ریز به جا مانده است و این همان موشتی मुष्टि در سانسکریت است به میانای مشت و ربودن از سر زیاده‌خواهی.    شیخ سودان میانای "بسیار" را بدین‌سان به کار می گیرد: ازرقی دیوچهر بژمژه رنگاز بدی مشت و از هجیری ونگ  و سعدی فرزانه می نویسد: نظر آنان که نکردند در این مشتی خاکالحق انصاف توان داد که صاحب نظرند.