ناصرخسرو:ای خوانده کتاب زند و پازند زین خواندن زند تا کی و چند؟
❈۱❈
ای خوانده کتاب زند و پازند
زین خواندن زند تا کی و چند؟
دل پر ز فضول و زند برلب
زردشت چنین نبشت در زند؟
❈۲❈
از فعل منافقی و بیباک
وز قول حکیمی و خردمند
از فعل به فضل شو بیفزای
وز قول رو اندکی فرو رند
❈۳❈
پندم چه دهی؟نخست خود را
محکم کمری ز پند بربند
چون خود نکنی چنانکه گوئی
پند تو بود دروغ و ترفند
❈۴❈
پند از حکما پذیر، ازیراک
حکمت پدر است و پند فرزند
زی مرد حکیم در جهان نیست
خوشتر به مزه ز قند جز پند
❈۵❈
پندی به مزه چو قند بشنو
بی عیب چو پارهٔ سمرقند
کاری که ز من پسند نایدت
با من مکن آنچنان و مپسند
❈۶❈
جز راست مگوی گاه و بیگاه
تا حاجت نایدت به سوگند
گنده است دروغ ازو حذر کن
تا پاک شود دهانت از گند
❈۷❈
از نام بد ار همی بترسی
با یار بد از بنه مپیوند
آن گوی مرا که دوست داری
گر خلق تو را همان بگویند
❈۸❈
زیرا که به تیر ماه جو خورد
هر کو به بهار جو پراگند
از خندهٔ یار خویش بندیش
آنگاه به یار خویش برخند
❈۹❈
بر گردن یار خود منه طوق
گر یار تو خواندت خداوند
بزدای به عذر زنگ کینه
جز عذر درخت کین که بر کند؟
❈۱۰❈
بر فعل چو زهر، نیست پازهر
جز قول چو نوش پخته با قند
در کار چو گشت بر تو مشکل
عاجز مشو و مباش خرسند
❈۱۱❈
از مرد خرد بپرس، ازیرا
جز تو به جهان خردوران هند
تدبیر بکن، مباش عاجز
سر خیره مپیچ در قزاگند
❈۱۲❈
بنگر که خدای چون به تدبیر
بی آلت چرخ را پی افگند
با پند چو در و شعر حجت
منگر به کتاب زند و پا زند
❈۱۳❈
بندیش که بر چهسان به حکمت
این خوب قصیده را بیاگند
کامنت ها