ناصرخسرو:در این مقام اگر می مقام باید کرد بکار خویش نکوتر قیام باید کرد
❈۱❈
در این مقام اگر می مقام باید کرد
بکار خویش نکوتر قیام باید کرد
به هرچه خوشترت آید زنامها، تن را
به فعل خویش بدان نام نام باید کرد
❈۲❈
که نام نیکو مرغ است و فعل نیکش دام
زفعل خویش بر این مرغ دام باید کرد
زخوی نیک و خرد در ره مروت و فضل
مر اسپ تن را زین و لگام باید کرد
❈۳❈
بدین لگام و بدین زینت نفس بدخو را
در این مقام همی نرم و رام باید کرد
اگر دلت بشکسته است سنگ معصیتش
دل شکسته به طاعت لجام باید کرد
❈۴❈
اگر سلامت خواهی ز جهل بر در عقل
سلام باید کرد و مقام باید کرد
اگر خرد نبود، از دو بد نداند کس
به ذات خویش که او را کدام باید کرد
❈۵❈
وگر کریم شود آرزوت نام و لقب
کریموار فعال کرام باید کرد
جفا و جور و حسد را به طبع در دل خویش
نفور و زشت و بد و سرد و خام باید کرد
❈۶❈
چو بر تو دهر به آفات خود زحام کند
تو را ز صبر به دل بر زحام باید کرد
وگر به غدر جهان بر تو قصد چاشت کند
تو را به صبر برو قصد شام باید کرد
❈۷❈
به فعل نیک و به گفتار خوب پشت عدو
چو عاقلان جهان زیر بام باید کرد
سفیه را به سفاهت جواب باز مده
ز بیوفا به وفا انتقام باید کرد
❈۸❈
و گر زمانه به گرگی دهد عنانش را
برو ز بهر سلامت سلام باید کرد
و گر چه خاص بوی، خویشتن ز بهر صلاح
میان عام چو ایشانت عام باید کرد
❈۹❈
به قصد و عمد چو چیزی حلال دارد دهر
به سوی خویش مر آن را حرام باید کرد
جهان به مردم دانا تمام خواهد شد
پس این مرا و تو را می تمام باید کرد
❈۱۰❈
به باغ دین حق اندر ز بهر بار خرد
زبانت را به بیان چون غمام باید کرد
رخ از نبید مسائل به زیر گلبن علم
به قال و قیل تو را لعل فام باید کرد
❈۱۱❈
به حرب اهل ضلالت ز بهر کشتن جهل
سخنت را چو برنده حسام باید کرد
کمانت خاطر و حجت سپرت باید ساخت
ز نکتههای نوادر سهام باید کرد
❈۱۲❈
چو ناصبی معربد دلام خواهد ساخت
تو را جزای دلامش دلام باید کرد
مسافرند همه خلق و نیستند آگاه
که می نوای شراب و طعام باید کرد
❈۱۳❈
ز بهر کردن بیدار جمع مستان را
یکی منادی برطرف بام باید کرد
که «چند خسپید ای بیهشان چو وقت آمد
که تیغ جهل همی در نیام باید کرد»
❈۱۴❈
بکام و ناکام از بهر زاد راه دراز
زمین به زیر کیت زیر گام باید کرد
به زیر آتش اندیشه زاد باید پخت
زعلم حق زبان را زمام باید کرد
❈۱۵❈
چو بینظامی دین را نظام خواهی داد
نظام دینی دون بینظام باید کرد
زبانت اسپ کنی چونت راه باید رفت
بگاه تشنه کف دست جام باید کرد
❈۱۶❈
چرا چو سوی تو نامه پیام بفرستد
تو را به هر کس نامه پیام باید کرد؟
اگر کسی را اسپ است یا غلام تو را
روانت بندهٔ اسپ و غلام باید کرد؟
❈۱۷❈
گر آب روی همی بایدت، قناعت را
چو من به نیک و بد اندر امام باید کرد
وگرنه همچو فلان و فلان به بیشرمی
به پیش خلق رخان چون رخام باید کرد
❈۱۸❈
محال باشد اگر مر کریم را به طمع
ثنای بیخردان و لام باید کرد
جهان پر از خس و پرخار و پر ورام شدهاست
تو را کلام همی بیورام باید کرد
❈۱۹❈
وگر نصیحت را روی نیست، خاموشی
ز نیک و بدت به برهان لثام باید کرد
به زاد این سفرت سخت کوش باید بود
که این همی سوی دارالسلام باید کرد
❈۲۰❈
بجوی امام همامی از اهلبیت رسول
که خویشتنت چنو می همام باید کرد
تو را اگر نبود ناصحی امام امروز
بسی که فردا «ای وای مام» باید کرد
کامنت ها