ناصرخسرو:ای خواجه جهان حیل بسی داند وز غدر همی به جادوی ماند
❈۱❈
ای خواجه جهان حیل بسی داند
وز غدر همی به جادوی ماند
گر تو به مثل به ابر بر باشی
زانجات به حیلهها فرو خواند
❈۲❈
تا هر چه بداد مر تو را، خوش خوش
از تو به دروغ و مکر بستاند
خوبی و جوانی و توانائی
زین شهره درخت تو بیوشاند
❈۳❈
تا از همه زیب و قوت و خوبی
یک روز چو من تهیت بنشاند
وان را که همی ازو بخندیدی
فردا ز تو بیگمان بخنداند
❈۴❈
بنشین و مرو اگر تو را گیتی
خواهد که به چوب این خران راند
هرگز به دروغ این فرومایه
جز جاهل و غمر گربه کی شاند؟
❈۵❈
داناست کسی که رو از این جادو
در پردهٔ دین حق بپوشاند
وز عمر به دست طاعت یزدان
خوش خوش ببرد هر آنچه بتواند
❈۶❈
وز دام جهان جهان جهان باشد
چون عادت شوم او همی داند
کین سفله جهان به گرد آن گردد
کو روی ز روی او بگرداند
❈۷❈
از حجت اگر تو پند بپذیری
از قهر تو این جهان فرو ماند
جز مؤذن حق به وقت قد قامت
از جای جنوة بر نجنداند
کامنت ها