ناصرخسرو:او را گوئیم که سوال که کردی نیکوست ولکن مثال که آوردی نه راست است، و نگر تا بینی که مردم چو...
او را گوئیم که سوال که کردی نیکوست ولکن مثال که آوردی نه راست است، و نگر تا بینی که مردم چون بچشم روشنایی آفتاب نکرد بگونه گون کار راه برد که او را از آن فائده ها باشد و چون چشم فراز کند از گونه گون فائده و بسیار نوع لذتها باز ماند، پس از چشم فراز کردن او زیان او را همی دارد نه آفتاب را، و بپذیرفتن آن نور و راه بردن سوی کارها از گونه گون نفع و فائدها سود مرو را باشد نه مر آفتاب را، و گر او چشم باز کرد آفتاب بدو عنایتی پیش از آن نکرد که بدیگران کرد، و گر چشم فراز کرد عنایت ازو باز نگرفت که او بدان سودی نیافت، بلک او چون روی از فائده خویش بگردانید فائده بدو نرسید از آفتاب و آفتاب بحال خویش همی بود و بفائده گرفتن آنکس که از آفتاب منفعتها بدو رسید و بچشم فراز کردن او از آفتاب فائده های او بریده شود، و همچنین بپذیرفتن علم توحید منفعت مر موحد را باشد نه مر توحید را، و بتقصیر کردن او اندر آن معنی مضرت او را بود نه توحید را، و مضرت و منفعت ببنده بازگردد نه بخدای.
و اما جواب آنچه گفتی«چون کسی بکوه شود و سنگ شکند خداوند بنا او را نیازارد و نه چیزی دهد» آنست که چون این کس از خداوند بنا چیز نیافت بدانچ رنج خویش ضایع کرد مر او را آزردن نبود از خداوند بنا، و بدان روی که رنج خویش ضایع کرد عقویت یافت بنا یافتن فائده از آنچ کرد و چون کار نیکو کرد و فائده بیافت آن نشان ثواب بود او را.
و اما جواب آنچه گفتی«چون کسی بکوه شود و سنگ شکند خداوند بنا او را نیازارد و نه چیزی دهد» آنست که چون این کس از خداوند بنا چیز نیافت بدانچ رنج خویش ضایع کرد مر او را آزردن نبود از خداوند بنا، و بدان روی که رنج خویش ضایع کرد عقویت یافت بنا یافتن فائده از آنچ کرد و چون کار نیکو کرد و فائده بیافت آن نشان ثواب بود او را.
کامنت ها