گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ناصرخسرو:گروهی از طبایعیان چنان گفتند که ستارگان و افلاک دانایان و گویندگانند ، و حجت آوردند بر آن آ...

گروهی از طبایعیان چنان گفتند که ستارگان و افلاک دانایان و گویندگانند ، و حجت آوردند بر آن آنچ گفتند که جانوران و سخن گویان را عالم همی بیرون آرد . و روا نباشد که بیرون آورده عالم را فضیلتی باشد که مر عالم را که بیرون آورده اوست آن نباشد . و ما پیدا کنیم مر خردمندان را که عالم را و آنچ اندروست از ستارگان و افلاک و طبایع حیات نیست و نه دانش . و گوئیم که دانایان مردم را عالم کهین گفتند ، و مردم رنج و راحت را شناسنده است از زیر خویش تا بتارک سر . و چون عالم مردم مهین است ازین قیاس آسمان سر عالم باشد و زمین پای او . و گرداست مردم از آسمان دور است پایش به زمین نزدیک است . و بر زمین قرار دارد و مرورا همی گرداند چنانک خواهد از حالی به حالی . و همی بینند که مر زمین را که او انباز آسمانست اندر برون آوردن زایشهای حس وزندگی نیست . مر زمین را چنانک حس نیست نطق نیست و نداند که بدو چه همی کنند و نه از گردانیدن و شکستن دردی و آسانی همی یابد ، و چون زمین را که ما بدو پیوسته بودیم بی خبر یافتیم از آنچ همی کند و ز آنچ بدو همی کنند حکم کردیم بر آب که انباز اوست و بر هوا که انباز آبست و بر آتش که انباز باد است به نادانی و هر چهار را نادان یافتیم ، و این چهارگانه کار پذیران بودند و انبازان بودند با فلک و ستارگان اندر پدید آوردن نبات و حیوان . و چون این انبازان بی جان و نادان بودند دانستیم که آسمان و ستارگان که دست ما بدیشان نمی رسد ، همچنین بی جان و نادان که این دیگران انبازان ایشان اند .

فایل صوتی خوان الاخوان بخش ۹۶ - صف هفتاد و چهارم

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها