گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

ناصرخسرو:و در آن وقت امیر بصره پسر اباکالنجار دیلمی بود که ملک پارس بود. وزیرش مردی پارسی بود و او ر...

و در آن وقت امیر بصره پسر اباکالنجار دیلمی بود که ملک پارس بود. وزیرش مردی پارسی بود و او را ابومنصور شهمردان می‌گفتند، و هر روز در بصره به سه جای بازار بودی اول روز در یک جا داد و ستد کردندی که آن را سوق الخراعه گفتندی و میانه روز به جایی که آن را سوق عثمان گفتندی و آخر روز جایی که آن را سوق القداحین گفتندی، و حال بازار آن جا چنان بود که آن کس را چیزی بودی به صراف دادی و از صراف خط بستدی و هرچه بایستی بخریدی وبهای آن برصراف حواله کردی و چندان که در آن شهر بودی بیرون از خط صراف چیزی ندادی.

فایل صوتی سفرنامه بخش ۸۱ - امیران پارسی بصره

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

مجید میرزازاده
2018-09-28T20:18:54
صراف بازار کار بانک امروزی را می کرده و بابت پول دریافتی برای مبالغ زیاد(چیزی) و نه برای مبلغ کم نوشته ای که حکم کارت اعتباری یا دسته چک بنام آن شخص بوده می داده و اینگونه در آن شهر بزرگ با سه بازار شلوغش دغدغه گم کردن پول و جیب بری نه برای خریدار و نه برای فروشنده کالا از بین می رفته است.چون دست نوشته های صراف بنام و مشخصات هر فرد بوده لذا دزد این حواله ها هم نمی توانسته جنسی برای خود تهیه کند یا آنرا از صراف نقد کند. زیرا مشخصات دست نوشته یا حواله با احوالات او همخوانی نداشته است. و تا سخص در آن شهر بود و اعتبار خرید تا حد دست خط صراف داشت مشکلی پیش نمی آمد.و چون خود ناصر خسرو با صراف بازار کار نکرده بنا براین از کارمزدش هم برایمان ننبوشه است!!